40 فکر سمی

جالب است ذکر کنیم که علت اصلی مشکلات انسانی در همین باورهای اساسی قرار دارد. خشنودی عمومی، فشار روانی شدید، ناکامی مزمن، ترس‌ها و هر نوع هراس بی‌دلیل، مشکلات ارتباط با دیگران، فقدان اعتماد به نفس، خودپنداره‌ی منفی و احساس گناه بی‌جهت، برخی از پیامدهای متداول این باورهای نادرست هستند.

اگر به همه‌ یا تعدادی از این باورهای نادرست معتقدید، از شما می‌خواهیم به دقت باورهایی را که در این کتاب مطرح شده‌اند، مدنظر قرار دهید و دوباره به گونهای روشمند درباره این باورهای سمی بیندیشید و آن‌ها را حذف کنید. اگر بازنگری فکری داشته باشید، به احتمال زیاد خیلی شادتر خواهید بود و توانایی بیشتری برای سازگاری و مشکلات کمتری خواهید داشت. ما باور داریم که روشمان درباره‌ی باورهای نادرست سمی و پادزهرهای خاص آن‌ها، بی‌بروبرگرد به شما کمک خواهند کرد.

بدون شک متوجه خواهید شد که برخی از باورهای سمی با یکدیگر همپوشی دارند، و انگار که موضوعات مشابه پیوسته تکرار می‌شوند. این موضوع عمدی است. پرآموزی از طریق تکرار، سودمندی مطالب را افزایش می‌دهد و شما را قادر می‌سازد آن‌ها را به یاد آورید، در ذهن حفظ کنید و به کار ببرید. توجه کنید که اگرچه برخی نکات ممکن است همسان به نظر برسند، در واقع تفاوت‌های مهمی وجود دارد که لازم است درک شوند.

برخی افکار سمی ممکن است متضاد یکدیگر باشند. فکر سمی شماره‌ی شش به شما توصیه می‌کند خیلی مراقب حال دیگران نباشید و راحت حرف خود را بزنید، در حالی که فکر سمی شماره‌ی ده تأکید می‌کند که صداقت کامل می‌تواند مخرب باشد و به طور کلی توصیه نمی‌شود. در همین راستا، فکر سمی شماره‌ی هشت به طور جدی توصیه می‌کند خواسته‌ی کسانی را که دوستشان دارید، اجابت کنید، اما فکر سمی شماره‌ی 23 تأکید دارد که توجه به نیازهای خودتان خیلی مهم است. با این حال، مطالعه‌ی دقیق آن‌ها تفاوت‌های متمایزی را آشکار خواهد کرد. امید است خواننده متوجه شود مطالبی که در ظاهر متناقض به نظر می‌رسند، در واقع مکمل هم هستند.

برخی از باورهای نادرست به طور کامل هم غلط نیستند – اما چون تا حدودی حقیقت دارند یا نیمه حقیقی هستند، اغلب آن‌ها را خطرناک می‌سازند.

باورهای نادرست فراوانند. این کتاب تنها به آن باورهایی می‌پردازد که باعث رنج و عذاب هیجانی و اختلالات روان‌شناختی می‌شود. ما افسانه‌‌های خطرناک زیادی همچون «صاعقه هرگز دوبار به یک نقطه اصابت نمی‌کند» یا استدلال‌های ساده‌ای همچون «اشخاص چاق به طور معمول بشاش هستند» را مورد بحث قرار نمی‌دهیم.

باورهای نادرست بسیار بدیهی و مشخصی مثل «چون پدرم سیگار می‌کشید و الکل مصرف می‌کرد تا 86 سالگی عمر کرد، پس دلیلی ندارد من آن‌ها را ترک کنم» یا «اگر می‌‌خواهی پیشرفت کنی، زیر دستانت باید از تو حساب ببرند» را هم مورد توجه قرار نداده‌ایم. اکثریت وسیعی از مردم درک می‌کنند که چنین باورهایی مخرب و نادرست هستند. باورهای نادرست موجود در این کتاب باورهایی هستند که هر سه‌ی ما هر روز در اتاق‌های مشاوره‌مان می‌شنویم. حتی برخی از اشخاص باهوش و تحصیل‌کرده نیز به آن‌ها باور داشته‌اند و با چنین باوری، بی‌جهت عذاب کشیده‌اند و بی‌جهت مشکلات هیجانی، روان‌شناختی و اجتماعی داشته‌اند.