شام شوکران

چه شبهایی که خوابیدیم و خواب فرداهایی را دیدیم، که نیامدند. از چه روزهایی گذشتیم به بهای روزهایی که هرگز از راه نرسیدند... چقدر غصه خوردیم برای اندوه‌هایی که هرگز از راه نرسیدند و چقدر شادی کردیم برای لحظه‌هایی که هرگز ندیدیمشان.

ادامه مطلبShow less
پیشنهاد ویژه مدت محدود:
319,920 تومان 399,900 تومان
‎−20%
ضمانت سلامت

تمام کتاب‌های انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید می‌شود و در بسته‌بندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال می‌شود تا هیچ‌نوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتاب‌فروشی‌های سراسر کشور دچار مشکل صفحه‌آرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.

مرجع:
70033
دوست داشتن2
اضافه به مقایسه0
افزودن به فهرست علاقه‌مندی‌ها
پیشنهاد کتاب‌های مشابه:
موردی یافت نشد
توضیحات

تا چشم باز کردیم و دنیا را دیدیم، وقت رفتن بود. تا خواستیم عاشقی را یاد بگیریم، نوبت جدایی رسیده بود... ما قدر زندگی را ندانسته به مرگ رسیدیم... روزها از پی هم گذشتند و ما همیشه به بهای فرداهای دور،‌ از امروزمان گذشتیم... چقدر غرور... چقدر نخوت... چقدر سستی... چقدر رویا اما در خواب... چقدر دوستت دارم، اما در دل چقدر آرزو اما در خیال... چقدر فرصت، اما افسوس... اینجا پایان راه است... زندگی فرصت بی‌تکرار است... همین امروز را باور کن... فردا دیر است... اکنون نوبت عاشقی است...

بخش اول

زندان اوین... اتاق ویژه بازپرسی... خردادماه 1386.

... داستان من، یک داستان عاشقانه نیست...

این داستان یک سرخوردگی است... روایت یک طوفان عاطفی... گویش ساده یک احساس محبت‌آمیز این داستان یک جرعه است. یک جرعه از جامی پر از شوکران.

این یک داستان عاشقانه نیست... این روایت شیوای زندگی من است. مردی که دنیا را در دستانش می‌دید و فکر می‌کرد که برای داشتن، خواستن کافی است.

این داستان، حکایت دلِ به خاک و خون کشیده‌ی یک مرد است. به همین سادگی... به همین پیش‌پا‌افتادگی! مسیح سرش را پائین انداخت و در حالیکه انگشتش را گوشه میز می‌کشید، گفت: وقتی مادرت زنگ زد و با گریه خواست که خودم را به سرعت برسانم، منتظر هر چیزی بودم جز دیدن تو اینجا و پشت میله‌های زندان...! من... خودم را برای هر کمکی آماده کرده بودم جز... قبول وکالتِ تو...!

با پوزخند تلخی گفتم: همیشه زندگی همین‌طور است... عجیب و غیرقابل پیش‌بینی... نه غم‌اش معلوم است نه شادی‌اش... وقتی خوشحالی ناگهان غصه از راه می‌رسد و اشکهایت را سرازیر می‌کند. وقتی هم که غصه‌داری و هوای دلت ابری است ناگهان خورشید امید از پشت کوههای غصه سر می‌رسد و وجودت را آفتابی می‌کند... وقتی در انتظار یک خبر خوشی، هیچ خبری از راه نمی‌رسد... اما وقتی منتظر یک خبر بدی، یک خبر (بدتر) حتماً گریبانت را می‌گیرد.مسیح سرش را بالا کرد و در حالیکه غصه‌دار نگاهم می‌کرد، گفت: یوسف جان.... تو خودت خوب می‌دانی که من از سر قضیه (مهربان) دیگر وکالت هیچ کس را قبول نکردم... من حتی از ایران رفتم تا پایم ناخواسته به هیچ دادگاه و هیچ محکمه‌ای باز نشود... باور کن که من صلاحیتش را ندارم که وکالتت را بپذیرم... می‌ترسم از پسش برنیایم، اما دوستانی دارم که در وکالت از من بسیار زبده‌تر و داناترند... قول می‌دهم کمکت کنم که بهترین وکیل‌ها، وکالتت را بپذیرند... اما خودم،!!! از من بگذر یوسف...!!!

قاطع گفتم: خودم خوب می‌دانم که وکیل زبده در این شهر کم نیست... اما من فقط می‌خواهم که تو وکیلم باشی... نه فقط به این دلیل که صمیمی‌ترین دوست و همدم همه‌ دوران کودکی و جوانی‌ام بوده‌ای، بلکه به این خاطر که احساس می‌کنم که فقط تو حرفهای مرا خواهی فهمید چون تو، درد مرا تجربه کرده‌ای و به مقام زوایای پرپیچ و خمش آگاهی... مسیح تو خودت خوب می‌دانی که از عشق گفتن، کار سختی نیست... شنیدنش هم کار ساده‌ای است... اما مهم فهمیدن است... درک، دردِ دل، کار هر کسی نیست. این مرضِ بدخیمِ لاعلاج را فقط کسی می‌شناسد که دچارش بوده باشد، وگرنه ادعای فهمیدن آن کار سختی نیست... مسیح به گوشه تاریک اتاق خیره مانده بود.

پرسیدم: هنوز پروانه وکالتت را داری؟

با سر جواب مثبت داد...

ادامه دادم: پس قبول کن... قبول کن، تا یک عمر عذاب وجدان نگیری...

مسیح سرش را چرخاند و نگاهم کرد... به نظر می‌آمد. تسلیم شده باشد... مصمم گفت: باشد، قبول... تو از من کمک خواستی و حالا من پیش رویت نشسته‌ام... با دو گوش و یک جفت چشم و مغزی که تمام زیر و بم حرکات و احساسات تو را خوب می‌شناسد... اما یک شرط دارم... شرط من این است که تمام ماجرا را، یا چه می‌دانم همان حکایتِ ساده دلدادگی‌ات را، مو به مو برایم تعریف کنی.... بدون کم و کاست... دروغ یا از قلم افتادگی... می‌خواهم با من صادق باشی... صادق و روراست... با فریب دادن من، کاری از پیش نمی‌بری...

عمیق نگاهش کردم و آهسته گفتم: نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم. مدت‌هاست که با کسی دردودل نکرده‌ام... بغض‌های فرو داده و حرفهای نگفته چنان دور گلویم پیچیده که دارد خفه‌ام می‌کند، اما من نمی‌دانم چطور و کجا باید سر کلاف را پیدا کنم؟!

مسیح گفت: نقطه شروعش مهم نیست... می‌توانی از هر جایی شروع کنی... از جایی که سرنوشت برایت شروع‌اش کرد یا... نه... حتی از قبل از آن... از جایی که خودت شروعش کردی... از روزمرگی متداول زندگیت...، تا گم شدن آهنگ دلت میان این همه سروصدا و دود و بوق...!!! حق با مسیح بود... نقطه شروعش مهم نبود... مهم نقطه پایانش بود... زندگی همیشه از یک جایی شروع می‌شد... اما... نقطه پایانش همیشه قابل تأمل بود و حیرت‌برانگیز!!!

از پشت میز بلند شدم و در حالیکه پشت پنجره می‌ایستادم... به باران و هوای دلگیر ابریِ آن سوی پنجره، از پشت میله‌های تنگ و بلند زندان خیره شدم...

مسیح آهسته گفت: خب... من منتظرم...

چشم‌هایم را بستم و در سکوت نیمه تاریک اتاق زیر لبی نالیدم... صدایم به گوشم می‌خورد و انعکاس آن در مغزم می‌پیچید... پس بالاخره شروع کرده بودم... از جایی که اصلاً فکرش را نمی‌کردم...

بخش دوم

ادامه مطلبShow less
شناسنامه
70033

مشخصات

کد کتاب
70033
شابک
9789644126802
نام کتاب
شام شوکران
نویسنده (ها)
مهرنوش صفایی
موضوع کتاب
داستان و رمان
قطع
رقعی
صفحات
472
تاریخ چاپ
سال 1395
نوبت چاپ
چاپ اول
نظرات
بدون نظر
مشتریانی که این محصول را تهیه کرده‌اند، این موارد را نیز خریداری نموده‌اند:
پیچیده به هیچ پیچیده به هیچ
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
271,920 تومان 339,900 تومان
‎−20%
ایمان كه رفت دنیا پیش چشمم سیاه شد. باید كسی را به‌اندازه‌ی وسعت همه‌ی قلبت دوست داشته باشی و یك‌مرتبه از جلوی چشمت دور شود تا بفهمی چه درد بزرگی‌است دردی كه من می‌گویم! 
دوست داشتن
جایی بالاتر از رنجیدن جایی بالاتر از رنجیدن
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
319,920 تومان 399,900 تومان
‎−20%
احمد درحالی‌که با پاهایش ضرب گرفته بود، زیر لب می­خواند: من یه پرنده‌م…          آرزو دارم…                    تو باغم باشی من یه خونه‌ی…         تنگ و تاریکم…              كاشكي تو بیایي چراغم باشی...
دوست داشتن
چراغ با هم بودن ما چراغ با هم بودن ما
ناموجود
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
27,200 تومان 34,000 تومان
‎−20%
کتاب شعر از خانم مهرنوش صفایی . کاش همه‌ی روزها، همه‌ی هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها، فقط یک لحظه بود… لحظه‌ی با هم بودن ما. کاش زندگی همیشه از جایی فراتر از قدم‌های ما، کاش زندگی از جایی آن طرف‌تر از به هم رسیدن ما… کاش...
دوست داشتن
16 محصول دیگر در این دسته‌بندی:
رمان هادس رمان هادس
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
239,920 تومان 299,900 تومان
‎−20%
رمان ایرانی  هادس در ژانر ادبیات گمانه‌زن، یک تریلر معمایی و روان‌شناختی است که در بستر رئال، اجتماعی، عاشقانه با راوی اول شخص غیرقابل اعتماد روایت می‌شود.
دوست داشتن
پیچیده به هیچ پیچیده به هیچ
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
271,920 تومان 339,900 تومان
‎−20%
ایمان كه رفت دنیا پیش چشمم سیاه شد. باید كسی را به‌اندازه‌ی وسعت همه‌ی قلبت دوست داشته باشی و یك‌مرتبه از جلوی چشمت دور شود تا بفهمی چه درد بزرگی‌است دردی كه من می‌گویم! 
دوست داشتن
طاهره طاهره
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
367,920 تومان 459,900 تومان
‎−20%
طاهره با همه‌ی عشق و پایبندی که به همسر و خانواده‌اش دارد بنا به خواسته‌ی همسرش به جدایی تن می‌دهد و بعد از این‌که سعید خانه را ترک می‌کند او مدت زمانی را با خاطره و یادبودهای او در همان خانه سر می‌کند.
دوست داشتن
این روز ها این روز ها
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
55,920 تومان 69,900 تومان
‎−20%
کسی برای ديدار من و خيال تو سراغ اين کاغذ‌ها آمده  ماه بانو ميهمان داری دستی به سر و رويت بکش موهايت آشفته شده لباس دلبری‌هايت را بر تن کن چارقد گل سرخ را روی شانه بيانداز از حوصله شانه برای آینه قصه‌ها بگو داستان...
دوست داشتن
سرگشته در تاریکی سرگشته در تاریکی
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
207,920 تومان 259,900 تومان
‎−20%
تمام لحظه‌های عمر من، کنار تو... چرخیدن در تاریکی بود...! من روز و شب‌های زیادی در تاریکی کنار تو چرخیده‌ام! تمام، رروز و شب‌هایی که بین ماندن و رفتن مردد بوده‌ام... تمام آن ثانیه‌هایی که بین دوست داشتن و نفرت از تو...
دوست داشتن
یک هزار خورشید باشکوه یک هزار خورشید باشکوه
ناموجود
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
6,320 تومان 7,900 تومان
‎−20%
یک هزار خورشید باشکوه، قصه‌ای مهیج از وقایع دگرگون افغانستان در سی سال اخیر است. قصه دو نسل، تلاش برای زنده ماندن، دردناک و متاثر کننده و در عین حال عبرت‌آمیز است.
دوست داشتن
مهربانو مهربانو
دوست داشتن
پیشنهاد ویژه مدت محدود
367,920 تومان 459,900 تومان
‎−20%
اما حالا هر وقت كه به گذشته برمي‌گردم، به گذشته و به آن صحنه و آن لحظه، به خودم مي‌گويم كاش آن روز يك نفر زير گوش من مي‌گفت: «به خودت غره نباش مهربانو…
دوست داشتن

فهرست

کد QR

تنظیمات

اشتراک گذاری

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ورود به سیستم