الفبای تغییر می خواهم تغییر کنم

زندگی هر انسان، نیاز به تحول و تغییرهای ریز و درشت دارد و اگر این تحول و تغییرها، آگاهانه باشد، همیشه شیرین و بادوام خواهد بود. همة ما دوست داریم برای رشد و پیشرفت، تغییر کنیم تا به اهداف فردی و اجتماعی خود برسیم؛ اما قبل از بحث در مورد  «من می‌خواهم تغییر کنم»، بایستی فرهنگ و ادبیات تحول و تغییر را در ناخودآگاه خود نهادینه کنیم، چراکه این مفهوم خودبه‌خود، اتفاق نمی‌افتد. وقتی دگرگون شدن برای فرد دغدغه نباشد، طبیعی است در جا می‌زند و به همان اطلاعات اندک خود بسنده می‌کند و به‌مرور به یک روزمرگی خسته‌کننده می‌رسد؛ اما پرسش این‌جاست که بایستی براساس چه ادبیاتی تغییر کنیم تا تغییر ریشه‌ای‌تر و عمیق‌تر و زیباتر شود؟ براساس چه ملاک‌هایی بایستی به یک شورش اساسی در زندگی فردی دست زد؟ تغییر را از کجا باید آغاز کرد؟ در این نوشتار، تلاش بر این است که تلنگری روان‌شناختی به شما زده شود و کد و آدرس‌هایی به شما داده شود تا بتوانید قدری خودشناسی کنید و با رعایت این قوانین، به‌مرور شاهد تغییرات اساسی در خلق‌وخوی خود بشوید. برای مثال وقتی گفته می‌شود هر روز برداشت خود را اصلاح کن، بدین معنی است که این ذهنیت را در خود ایجاد کن و اطلاعات خود را همیشه مورد بازبینی قرار بده. چنانچه روزی شاگردی به استادش گفت: «استاد شما دیروز فلان گفته‌ها را بیان کردید و امروز خلاف آن را می‌گویید، شما را چه شده است؟»

استاد گفت: «استاد دیروز، دیشب مرد و امروز استادی جدید برای شما سخن جدید می‌گوید.»

درواقع تحول و تغییر را باید هر روز، هر فصل، هر سال، هر چند سال، جزو عادات مثبت روان‌شناختی خود بکنیم.

در این نوشتار، ملاک تغییرات را بر اساس استاد بزرگ خود «طبیعت»  که هزاران قانون‌ دقیق و ظریف دارد، قرار داده‌ایم. همان‌طور که در قانون اول گفته‌ام همة ما بایستی آگاهانه قبول کنیم که شاگرد خوب طبیعت بشویم و سعی کنیم‌ قوانین ریاضی او را رعایت کنیم. قوانینی چون رعایت تعادل در همة امور زندگی، قانون نظم، قانون جریان جنبش و حرکت، قانون عشق‌ورزی و… طبیعت خود هر لحظه در تغییر است و همان‌طور که جسم ما بهار و تابستان و پاییز و زمستان خود را دارد، بایستی ما هم به‌عنوان یک انسان پیشرونده، این آمادگی روان‌شناختی را داشته باشیم که هر لحظه و هر روز و هر فصل و سال خیلی از افکار خود را به دور بریزیم و افکار مدرن و جدید را براساس قوانین طبیعت در ذهنمان تعریف کنیم. لازم است که خیلی شجاعانه خودمان را دستکاری کنیم و سطح و ردة فکری و احساسی خود را بالا ببریم، چراکه باعث رشد و پیشرفت همة ماست. اکنون بایستی عادات منفی‌ات را شناسایی کنی و به تغییر به‌عنوان پروژة کوتاه‌مدت هم نگاه نکنی، بلکه به‌مثابه یک پروسه به آن نگاه کنی، چراکه گاهی لازم است چند سال روی ذهن و عاداتمان خودکاوی کنیم تا راه تعادل روان‌شناختی را پیدا کنیم. این نوشتار شما را قدری راحت‌تر کرده و با شما مفاهیمی را در میان گذاشته است تا بر هر یک از قوانین تأمل و ژرف‌نگری آگاهانه کنید، خود را عمیقاً واکاوی کرده و ایرادهای خود را خوب شناسایی کنید و آن‌گاه با این مفاهیم، زندگی کنید.

شما اگر بتوانید با صبر و تأمل، خیلی آرام، این قوانین را در رفتارهای فردی خود رعایت کنید، شیوة ارتباط با کودک درونتان و همچنین با مردم بهتر و بهتر می‌شود و وقتی شما در هراس و نگرانی نباشید، طبیعی است که می‌توانید دست به ابراز وجودهای منطقی بزنید و حرف مردم را برای خود یک فوبیا نکنید یا وقتی شما خود را ملزم به راضی کردن دیگران نکنید، به‌مرور خودتان برای خودتان مهم می‌شوید و بیشترین وقت را برای کودک درونتان می‌گذارید. هر قانون جزئی از وجود شما را مورد هدف قرار می‌دهد تا به‌عنوان یک جزء از یک پازل، آن را ترمیم یا اصلاح کنید.

تحول و تغییر یک مفهومی اختیاری است که شما بایستی قبول کنید درصد زیادی از سرنوشت خود را می‌توانید دستکاری کنید و این به عقلانیت فردی شما بستگی دارد که بخواهید این سفر خودشناسی را آغاز کنید. طبیعت، مادربزرگ همة ماست. اوست که برای این زندگی زمینی، راهکارهای زیادی در اختیار شما قرار می‌دهد و فقط کافی است که شما بخواهید.

قدم‌های خود را کوچک و ساده بردارید، بی‌جهت خیالبافی نکنید. چه‌بسا با رعایت یک یا دو جین از این قوانین، حرکت شما تسهیل شود و احساس کنید که مانع اصلی رشد، روحیات روان‌شناختی خودتان بوده است، چرا که به قول حافظ: «تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز!»

شاهکار خلقت و خداوندگار زمین را چه شده است که قدم از قدم برنمی‌دارد. به‌دنبال متهم هم نگرد، دیگر فایده ندارد، اضطراب، غم و غصه و دلشوره و ترس از آینده تو را فرا می‌گیرد، زخم‌هایت بیشتر به درد می‌آیند، فکر می‌کنی آن داروهای روانگردان تو را تغییر می‌دهند. درصورتی‌که آن‌ها فقط شیمی خون تو را کم و زیاد می‌کنند، شناخت و ذهن بیمار تو را نمی‌تواند دستکاری کنند، درصورتی‌که تو برای تغییر خود، بایستی شناخت خود را دستکاری و ترمیم و تغییر بدهی! پناه آوردن افراطی به داروها برای درمان روانپریشی‌ها. خود فریبی است که خیلی‌ها به‌علت ناآگاهی به خورد خود می‌دهند.

برای تغییر خود ابتدا بایستی احساسات زخم‌خوردة کودک درونت را مرهم بگذاری تا در حوزة عواطف خود به درمان برسی و بعد از آن با جایگزینی اندیشه‌های سالم و مدرن، خود را به جلو ببری و از حضور و وجود خودت در طبیعت لذت ببری! قدری ظریف شو و این قواعد و قانون‌های ساده را در سبکو شیوة زندگی جدیدت پیاده کن. بگذار هر قاعده هر روز و شب، مثل قناری روی تاقچة احساس تو بخواند و با ادبیات عشق‌ورزی به خود و جهان هستی در دنیای درون خود مشغول گفتگو شو! هر روز خیال کن که تشنه‌ای و طبیعت، این استاد بزرگ، برایت در کویر آب سرد می‌جوشاند، همیشه یک فضای سبز و یک آبادی را در آن سوی بی‌هویتی و سرگردانی روزمرة خود تصور کن! تخیلت را به‌جریان بینداز و خودت را بیش از حد در دایرة قضاوت‌های آلوده نبر! خودت را در لهجه و سوزوگداز پرندگان عاشق، آزاد و رها کن و رشتة آواز خود را با واژه‌های منفعل، هدر نده! قدری برای جستجوی خود رها و آزاد و شاد، تلاش کن! به‌دنبال فانوس‌های روشن طبیعت زیبا بیا! او دارد هر روز به تو عشق‌ورزی و بخشیدن را می‌آموزد. گوش کن، صدایش را از بال‌های پروانه و نگاه خورشید و صدای پرندگان و بارش باران و تگرگ و رعدوبرق بشنو! شعور برتر کیهانی، هستی تو را به‌سوی عشق‌ورزی سالم فرا می‌خواند. برخیز و آستین‌هایت را برای همین تغییرهای ساده و کوچک بالا بزن! و باور داشته باش با رعایت همین اصول روان‌شناختی که بر اساس عقل سلیم است، می‌توانی هیجانی نو به خودت ببخشی و تولدی دوباره را تجربه کنی!

علی شمیسا