اما حالا هر وقت كه به گذشته برميگردم، به گذشته و به آن صحنه و آن لحظه، به خودم ميگويم كاش آن روز يك نفر زير گوش من ميگفت: «به خودت غره نباش مهربانو…
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
تابستان بود. از آن تابستانهاي گرمي كه از زمين و زمان آتش ميباريد و پوست آدم را زندهزنده ورقه ورقه ميكرد. حاجيونس (پدرم) روي راحتي روبهروي دريچهي كولر لم داده بود و باچنان بيميلي و كراهتي هندوانهي سرخ و شيرين را توي دهانش ميچپاند كه انگار به جاي هندوانهي خنك يك ليوان چاي داغ را توي حلقش ميريزند. چند قدم آنطرفتر از او، نرگسخاتون (مادرم) يك جدول سودوكو را روي زانوهايش گذاشته بود و چنان با دقت و تمركز به آن زل زده بود كه انگار در حال كشف مسألهي فيثاغورث است. آنسوتر از اين نشيمن سوت و كور، من بودم كه دستبهكمر روبهروي پيانوي رويال سفيدم ايستاده بودم و فكر ميكردم كه حساب من و كار دنيا به سادگي حساب و كتاب همين ميزانها و نتهايي است كه سالهاست با آن سروكار دارم و تمام رموزش را مثل كف دستم ميشناسم.
مشخصات
- کد کتاب
- 70045
- شابک
- 9789642364251
- نام کتاب
- مهربانو
- نویسنده (ها)
- مهرنوش صفایی
- موضوع کتاب
- داستان و رمان
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 592
- تاریخ چاپ
- سال 1394
- نوبت چاپ
- چاپ اول