۲۱ قاعده مولانا (راه به قدم های تو روشن می شود)

همسفر من، خوش آمدی!

به‌خاطر اینکه ششمین کتاب را با تو به اشتراک می‌گذارم، بسیار هیجان‌زده هستم. امیدوارم مانند دیگر کتاب‌هایم در زندگی‌ات تأثیرگذار باشد. هنگام نوشتن هر سطر از این کتاب از خودم می‌پرسم: «آیا این سطر چیزی به زندگی خوانندگان کتابم اضافه می‌کند یا نه؟»

بهترین پیام‌هایی که از خوانندگان کتاب‌هایم دریافت می‌کنم این است: «زندگی‌ام تغییر کرده است.» «با وجود کتاب‌های شما توانستم دوره بیماری‌ام را سپری کنم.» «حالم را خیلی خوب کردید.»

از کودکی‌ام به صوفیسم و تصوف علاقه‌مند هستم. این‌ها دیگر تکه‌هایی از من شده‌اند. با فلسفة تصوف بزرگ شده‌ام و با این مفاهیم به زندگی چنگ زده و آن را آموخته‌ام. از زمان کودکی‌ام با هرکسی که در اطرافم بود، از این فلسفه صحبت کردم و تعالیم این فلسفه را برایشان شرح دادم.

هزاران بیت و هر سطری که مولانا نگاشته است، در ذهنم حک شده‌اند.

یک روز نشستم و به این فکر کردم که اگر مولانا می‌خواست برای انسان‌های عصر حاضر بیست‌ویک قاعده بنویسد، چه قواعدی می‌نوشت. پس از مراقبة عمیقی که دراین‌باره انجام دادم و مدت زیادی که به این موضوع فکر کردم، سی‌وپنج قاعده در ذهنم جان گرفت. آن‌ها را در بیست‌ویک قاعده خلاصه کردم، برای هرکدام داستان‌هایی از زندگی روزمره‌ام افزودم و در برخی مواقع با یافته‌های علمی آن‌ها را تکمیل کردم. پس از ماه‌ها تلاش این کتاب نوشته شد.

با آرزوی اینکه این کتاب مانند آب جریان بیابد و زیبایی بیافریند.

بار دیگر، خوش آمدی، همسفر من!