داستانی آموزنده و دوست داشتنی برای آنان که احساس هدفمندی،اشتیاق و شادمانی بیشتر را در زندگی شان جست و جو میکنند.
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
بخشی از کتاب:
دوستان جاش اغلب نکتههایی را میدانستند که دیگران کمتر به آنها توجه میکردند. زندگی جاش، آنگونه که بهنظر میرسید، کامل و تمامعیار نبود. البته، او خانهای بزرگ و دوستداشتنی و شغلی مهم در سازمانی پرآوازه داشت. همچنین، آیندهای درخشان پیش رویش بود. با این حال، او حلقهای گمشده را در زندگیاش احساس میکرد. او دیگر از رفتن به محل کارش چندان هیجانزده نمیشد. البته، موضوع این نبود که او از شغلش نفرت دارد. او فقط دیگر به شغلش عشق و علاقهای نداشت. همهی انسانهای پیرامونش این حقیقت را میدانستند. یکی از این افراد نیز رییسش بود. او روز گذشته جاش را به دفتر کارش فراخواند تا خبرهایی ناخوشایند را برایش مطرح کند.
مارک، رییس جاش، به او چنین گفته بود: ”تو همان شخصی نیستی که من پنجسال پیش استخدامش کردم. تو در آن زمان بسیار پرشور و باانگیزه بودی. تو همواره بسیار مشتاق و پرانرژی بهنظر میرسیدی. تو همواره اندیشههایی جدید و خلاقانه را در سر میپروراندی و بهکار میگرفتی. اکنون، بهنظر میرسد که دیگر حتی نمیخواهی در اینجا کار کنی. چه اتفاقی افتاده است؟“
جاش به زمین نگاه میکرد زیرا نمیخواست به چشمان رییسش بنگرد. او میدانست مارک دراینباره حق دارد؛ اما شنیدن حقیقت از زبان مارک سبب میشد همهی این رویدادها برای او واقعیتر بهنظر برسد. او احساس میکرد بهراستی شرمنده است و نمیتوانست دلیلی منطقی را برای مارک مطرح کند. سپس، درحالیکه سرش را بالا میآورد و آن را تکان میداد، چنین گفت: ”خودم هم نمیدانم. ایکاش میتوانستم پاسخی بدهم؛ اما نمیتوانم. فقط میتوانم بگویم که احساسی همچون گذشته ندارم. دلیلش را نمیدانم. فقط شور و اشتیاق گذشتهام را نسبت به کارم احساس نمیکنم.“ او مطمئن نبود آیا باید حقیقت را بر زبان میآورد یا خیر؛ اما برمبنای تربیت خانوادگی و تجربههای زندگیاش به این نتیجه رسیده بود که پاسخ صادقانه همیشه بهترین پاسخ خواهد بود. بهعلاوه، حقیقت هر روز در چهرهی او نمایان بود و زبان بدنش نیز در طی سال گذشته همواره این حقیقت را آشکارا نشان میداد.
مشخصات
- کد کتاب
- 10086
- شابک
- 978-964-236-531-9
- نام کتاب
- بذرت را کجا می کاری ؟
- نویسنده (ها)
- جان گوردون
- مترجم (ها)
- سیما فرجی
- موضوع کتاب
- موفقیت و مدیریت
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 192
- تاریخ چاپ
- سال 1401
- نوبت چاپ
- چاپ هفتم
- سال چاپ اول
- 1392