«حرف مثبت بزنید و هدف‌های خود را به حرکت در آورید.» این عبارت درواقع موضوع کتاب تاییداتی است که می‌خوانید.
همه روزه با انواع پیام‌های منفی بمباران می‌شویم. اطرافیان، رسانه‌ها و تبادل‌های اجتماعی ما پر از پیام‌های منفی و برای ذهن ما مضر هستند. باید از کنار این ذهنیت منفی بگذریم و به‌سمت مثبت بودن و خوش‌بینی حرکت کنیم.
یک عبارت تاییدی، بیانیه‌ای است که وقتی بارها و بارها تکرار شود، روی احساسات و عواطف ما تاثیر می‌گذارد و سرانجام در عمق ذهن نیمه‌هوشیار ما نفوذ می‌کند. عبارات تاییدی مثبت به ما کمک می‌کنند که گذرگاه‌های عصبی مغزمان را تغییر دهیم.
نیروی پنهان پیشنهادات و القائات تکراری بر دلایل ما غلبه می‌کند و سبب می‌شود باورهای خود را تغییر دهیم. تاثیر قدرت کلمات بر مغز ما چیزی نیست که بتوان آن‌را دست‌کم گرفت.
اجازه دهید رمز و راز موفقیت خود را با شما در میان بگذارم. به مدت سه دقیقه کلمات زیر را بارها و بارها تکرار کنید (بله؛ به‌واقع می‌گویم چند دقیقه‌ای وقت بگذارید و آن‌ها را تکرار کنید.)
خسته‌کننده، شلوغ و به‌هم‌ریخته، ستمگر، بی‌دست‌وپا، افسرده‌کننده، اندوهگین، پرخاشگر، هراسان، ترسیده، وحشتناک، دل‌به‌هم‌زننده، نفرت‌انگیز و…
همان‌طور که با مراجعه به تجربه خود متوجه می‌شوید، روحیه‌تان به‌سرعت تغییر می‌کند. احساس بد و خمودگی می‌کنید. احساس می‌کنید انگیزه خود را از دست داده‌اید. احساس می‌کنید انرژی‌تان کاهش یافته است.
حالا چشمان‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. چشمان‌تان را باز کنید و کلمات زیر را چندین بار بخوانید:
شگفت‌انگیز، پرانرژی، زیبا، شاداب، لذت‌بخش، عالی، خوشحال، وجدآور، شکوفا، شادمان، درخشان، بی‌کم‌وکاست و…
آیا تفاوت را احساس می‌کنید؟ آیا قدرت کلمات را روی ذهن‌تان تجربه کردید؟ آیا به نگرش و احساسات خود دقیق شدید؟
من از بخت بلندی برخوردار بودم که خیلی زود به این رمز و راز پی بردم. در آن زمان به ظاهرم و سلامتی‌ام بها می‌دادم. احساس می‌کردم بدن ضعیفی دارم (بسیار لاغر بودم) و این در من موجب کمبود اعتمادبه‌نفس شد و در صحبت کردن با دیگران راحت نبودم. حالا احساس می‌کنم اشتیاق من برای خواندن کتاب‌های بهسازی شخصی ناشی از برداشت اشتباه من درباره توانمندی‌ها و قابلیت‌های بالقوه‌ام بود.
سال‌ها قبل، در سال 1976 کتاب «می‌توانید زندگی خود را شفا دهید» اثر لوئیز. هی، نویسنده شماری از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال را خواندم. عبارات تاییدی مثبت مندرج در آن کتاب، جایگزین احساسات و عواطف منفی و عدم اعتمادبه‌نفس و حرمت نفس در من شد. این عبارات به من آموزش دادند که همه‌چیز امکان‌پذیر است. همه‌ی مفهوم آن‌ها در موضوع ایمان و اعتقاد به خود خلاصه می‌شد.
این بزرگترین راه‌گشای زندگی‌ام بود. سرانجام کتاب‌های دیگر لوئیز.هی را خواندم که روی جنبه‌های مختلف زندگی‌ام؛ از جمله جسمانی، احساسی، عاطفی، مالی و روابطم با دیگران تاثیر گذاشت.
کمی دیرتر به رشد و بهسازی شخصی روی آوردم. بیست سال قبل ماموریت من این بود که معلمین مشهور رشد و بهسازی شخصی را به خاورمیانه و شبه‌قاره هند ببرم تا برای تغییر وضعیت کسانی که در گرسنگی به سر می‌برند، کاری صورت دهند. ضمن انجام این کار به نتیجه‌ا‌ی خوب رسیدم مبنی بر این‌که کتاب‌های زیادی درباره رشد و بهسازی شخصی به‌صورت منبعی طلایی وجود دارند که توسط بهترین نویسندگان آثار پرفروش نوشته شده‌اند تا نظرات خود را با ما در میان گذارند.
هنگام برگزاری همایش‌ها و کارگاه‌های آموزشی، هزاران کارت از شرکت‌کنندگان در همایش دریافت می‌کنیم. به جای این‌که کارت‌ها را دور بیندازم پشت هر کدام یک عبارت الهام‌بخش می‌نوشتم و آن‌ها را میان اشخاص و گروه‌ها توزیع می‌کردم.
وقتی برای دومین بار کتاب پرفروش جک کنفیلد به‌نام «اصول موفقیت» را خواندم، به نظرم رسید ایده‌ی بسیار خوبی است که براساس 64 اصل موفقیت که در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته‌اند، مطالبی بنویسم تا زندگی دیگران را تغییر دهد. خوانندگان نیازمند تسریع تغییراتی بودند که باید با درگیر کردن ذهن ناهوشیارشان به آن دست می‌یافتند.
در جریان تور سخنرانی که جک هم طبق معمول با ما بود، موضوع را با او در میان گذاشتم. او بلافاصله ایده مرا تایید کرد و گفت ابتکار بسیار خوبی است.
جک قبول کرد در نگارش این کتاب با من همکاری کند تا درستی عبارات و نظرات او رعایت گردد.
شما هم‌اکنون نتیجه همکاری من و جک کنفیلد را در دست دارید.
آرزوی قلبی ما برای شما این است:
- همیشه به تنعم و فراوانی و خواسته‌های خود برسید.
- به‌خاطر تلاش‌های روزانه‌تان پاداش بگیرید.
- کارهایی که همه روزه انجام می‌دهید با هدف‌ها و رؤیاهایتان همخوانی داشته باشد.
مهم باقی بمانید؛ این کار از شما ساخته است.
