هنوز دخترك در را كاملاً باز نكرده بود كه زن ميانسالي شيونكنان در را هول داد و رو به دخترك فرياد زد: «بيغيرت، بيشرف، حراملقمه… زندگي و آبرويش را تباه كردي بس نبود كه جانش را هم گرفتي؟! كم زير بال و پرت را گرفت و به تو محبت كرد كه نگذاشتي اين آخر عمري با عزت و آبرو زندگي كند و روسياه عام و خاصش كردي؟!
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
همهچيز از آن روز برفي شروع شد. همان روز برفي كه از شدت سوز سرما تا مغز استخوان آدم يخ ميزد.
اين آخرين مأموريت بود. اين جواز فوت را هم كه صادر ميكردم ميشد برگردم خانه و يك استكان چاي داغ بخورم. حتي ميتوانستم يك غذاي گرم مثل سوپ يا خوراك لوبيا بار بگذارم و منتظر بمانم تا ليلا از بيمارستان و از سر كارش برگردد خانه و با لبولوچهي آويزان بنشيند كنار من و معجون انرژيبخشي را كه پختهام مزهمزه كند.
اين عادت من بود، هميشه روزهاي سرد و برفي يا آش ميپختم يا سوپ يا لوبيا… اين عادت را از خانمجان، مادر خدا بيامرزم به ارث برده بودم. واي كه چقدر هم عادت لذيذي بود بهخصوص اگر صداي قاشق كسي كه دوستش داري با صداي قاشقت همنوا ميشد.
مشخصات
- کد کتاب
- 70008
- شابک
- 9789642365043
- نام کتاب
- از عشق تا دیوانگی راهی نیست
- نویسنده (ها)
- مهرنوش صفایی
- موضوع کتاب
- داستان و رمان
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 319
- تاریخ چاپ
- سال 1395
- نوبت چاپ
- چاپ اول