زمستان امسال تهران مثل سالهای قبل نبود. سرمای خشک بدون برف، تمام مردم را در حسرت یک برف زمستانی باقی گذاشت! حال و هوای تهران بیشتر به یک پاییز سرد و خشک شبیه بود تا زمستان.
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
دانههای برف ریزتر و تندتر از قبل شده بود. آرش بلند شد و پردهای را كه به تراس مشرف بود كنار زد تا شاید ریزش دانههای برف، كمی حال و هوایشان را عوض كند گرچه برای خودش چندان جذابیتی نداشت این سالها در كانادا، آنقدر برف دیده بود كه اشباع شده بود.
دلش گرفته بود. باید به كانادا برمیگشت. از تمام مرخصیاش برای مراسم تنها خواهرش استفاده كرده بود. میدانست كه همه به او احتیاج دارند اما چارهای نداشت و باید میرفت.
دوباره برگشت و روی راحتی نشست. برای همه نگران بود. برای پدر و مادرش و بهخصوص تنها پسر خواهرش، كه فقط هجده سال داشت، كامبیز بیشتر از بقیه افسرده به نظر میرسید. از وقتی كه مراسم مادرش تمام شده بود، دیگر قدم به خانهی پدری نگذاشته بود. نمیتوانست حتی به آن خانه فكر كند.
آرش خطاب به كامی گفت: برنامهی تو چیه كامی؟
مشخصات
- کد کتاب
- 70038
- شابک
- 9789642364312
- نام کتاب
- کجای تقدیر منی؟!
- نویسنده (ها)
- مژگان بهمنی
- موضوع کتاب
- داستان و رمان
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 527
- تاریخ چاپ
- سال 1394
- نوبت چاپ
- چاپ اول