رمان شیرین از م مودب پور

در این کتاب شاهد تقلای دانشمندی خواهید بود که در تلاش است به جهان نشان دهد، علم جایگزین دین خواهد شد. ادموند کرش از یک فرقه تندروی دین کاتولیک ضربه خورده است و زخم‌دیده از این گروه، در تلاش است نشان دهد دنیا و انسان برای خلق به خدا نیازی نداشته‌اند!!

رمان سلول انفرادی و عشق یه قلم جذاب و روان افراسیاب بهامیریان است. داستان درباره زندگی و خاطرات خود افراسیاب بهامیریان است. در زمان حال شروع می شود و به خاطرات بسیار دور میرود، خاطراتی با حال و هوای سینما شروع می شود و با حال و هوای سینما پایان می پذیرد. 

کتاب شب پره‌ها جدیدترین رمان م. مؤدب پور پس از 13 سال منتشر شد.

در این رمان نویسنده  قصد دارد دختری را نمایش بدهد که به خواستگاری پسر مورد علاقه اش میرود ... 

طاهره با همه‌ی عشق و پایبندی که به همسر و خانواده‌اش دارد بنا به خواسته‌ی همسرش به جدایی تن می‌دهد و بعد از این‌که سعید خانه را ترک می‌کند او مدت زمانی را با خاطره و یادبودهای او در همان خانه سر می‌کند.

هنگام شانه کردن موهایم، رشته‌های نقره‌ای را لابه‌لای گیسوانم می‌بینم و آن‌ها را لمس می‌کنم. موهای نقره‌ای من، نشانه‌های راه پرفراز و نشیبی هستند که در زندگی پیمودم... 

رمان زیبای آذرخش، عاشقانهِ پیچیده و دل‌نشین نوشته لیلا رعیت

رمانی خواندنی از سیمین جلالی

هر آدمی در زندگی‌اش زخم‌های پنهانی دارد

که اگر بر زبان بیاورد؛ مثلِ شعله‌ی آتش برافروخته می‌شوند.

امّا این زخم‌ها ماهی‌های زهرخورده‌ای هستند

که گیج و سردرگُم می‌لغزند،

و تبدیل می‌شوند به استخوانی در گلو‍!

رمان انزوا نوشته ماندانا معینی (مؤدب پور)

ساعتی بعد همه چیز را فراموش كردیم و به بازی پرداختیم. تا شب همان‌جا ماندم و شب علی برای بردنم آمد و با هم به خانه رفتیم. هنوز خانه شلوغ و پر رفت و آمد بود. 

اثری جاودان از م. مودب پور که چهره‌ای ناگفته از عشق را فاش می‌سازد.

یک هزار خورشید باشکوه، قصه‌ای مهیج از وقایع دگرگون افغانستان در سی سال اخیر است. قصه دو نسل، تلاش برای زنده ماندن، دردناک و متاثر کننده و در عین حال عبرت‌آمیز است.

به یاد می‌آورم که در هر لحظه از زندگی‌ام نیروهای آسمانی مرا در بر گرفته و به یاریم شتافته‌اند...

زمستان امسال تهران مثل سال‌های قبل نبود. سرمای خشک بدون برف، تمام مردم را در حسرت یک برف زمستانی باقی گذاشت! حال و هوای تهران بیشتر به یک پاییز سرد و خشک شبیه بود تا زمستان.