خیلی عذر می خوام اما دروغ می گه دوست نداره

کتابی که می‌تواند برای همیشه زندگی شما را تغییر دهد. قرن‌هاست که زن‌ها دور هم جمع می‌شوند و به هنگام صرف قهوه یا چای درباره رفتار گیج‌کننده مردها با یکدیگر صحبت می‌کنند تا از آن سر دربیاورند! گرگ برندت و لیز تاچیلو می‌خواهند به شما نشان دهند که مردها آن‌قدر هم که فکر می‌کنید پیچیده نیستند؛ حتی اگر بخواهند که شما این‌طور فکر کنید. چیزی به نام حرف‌های دوپهلو وجود ندارد. حقایق به‌قدر کافی ساده و گویا هستند، البته اگر اصرار نداشته باشید که خودتان را گول بزنید. پیدا کردن نامزد یا شوهر آسان‌تر از پیدا کردن یک نسخه از این کتاب است.

.

سبک نگارش و لحن طنز‌آمیز و گاه تند و نیش‌دار، طعنه‌آمیز و در‌عین‌حال رُک و پوست‌کنده و صمیمی نویسندگان کتاب ظاهراً تنها وسیله و ابزاری بوده که به قول خود آن‌ها «به منظور بازکردن چشم و گوش دختران و زنان زیبا و باهوش، و گاه ساده‌لوح و احیاناً بیش از حد خوش‌بین و خوش‌باور» در اختیار داشته‌اند. دختران و زنانی که خودشان را دست‌کم می‌گیرند و ارزان می‌فروشند.

نگارش و انتشار چنین کتاب‌‎هایی در غرب علاوه بر آنکه گویای انحطاط و سقوط روابط میان دو جنس مخالف در این کشور‌ها می‌باشد، افق‌های جدیدی را در جهت تغییر وضعیت فعلی و درمان و التیام این‌گونه الگوهای ارتباطی گشوده است. لازم به تذکر است که انتشار این‌گونه کتاب‌ها در جامعه‌اي با فرهنگ اسلامی ما هرگز به معنای تشابه الگوهای ارتباطی ما با الگوهای ارتباطی غرب یا خدای نخواسته شیوع و رواج این نوع روابط ناسالم میان دختران و پسران یا زنان و مردان ایران اسلامی نیست؛ بلکه برعکس، می‌تواند به عنوان آموزش‌ها و درس‌هایی مثبت و پندآموز، عبرت‌آمیز و آموزنده عمل کرده با بالا بردن سطح آگاهی اجتماعی، حتی از شکل‌گیری و شیوع و رواج چنین روابطی جلوگیری و پیشگیری نیز بنماید. شاید بتوان ادعا کرد که چنانچه این کتاب (یا کتاب‌های مشابه) در غرب و کشورهایی نظیر امریکا نقش درمانی دارند، بی‌تردید در کشور اسلامی ما به مثابه «پیشگیری» خواهند بود.

نکته دیگری که اشاره به آن ضروری به نظر می‌رسد، معادل فارسی کلمات و واژه‌های متعدد و بی‌شماری است که به منظور توصیف نوع  و درجه صمیمیت و ارتباط و نزدیکی طرفین درگیر در یک رابطه و احیاناً توصیف درجه و میزان درگیری روحی – عاطفی- احساسی (یا احیاناً فیزیکی- جسمانی) آن‌ها در سرتاسر کتاب به کار رفته است. ما برای تمامی این کلمات و واژه‌ها (از هم‌خوابه و معشوقه گرفته تا دوست، دوستدار، مرد زندگی، شریک رمانتیک، خواستگار، نامزد / همسر سابق و نامزد/ همسر فعلی و نامزد / همسر آینده و بالاخره کسی که یک‌بار با شما ازدواج کرده یا می‌خواهد ازدواج بکند یا قرار است به خواستگاری بیاید، با خوش‌بینی تمام معادل فارسی «نامزد» را در نظر گرفته‌ایم و از ذکر جزئیات و حواشی برحذر بوده‌ایم. به نظر ما این واژه تا حد زیادی «چند منظوره» بوده و طیف وسیعی از انواع روابط مختلف را شامل می‌شود و در ضمن از تأثیرات و خواص «خود فریبی» (و حتی در برخی موارد «دیگرفریبی») خوبی نیز برخوردار است! گاهی وقت‌ها نیز صرفاً به ضمیر فاعلی سوم شخص مفرد (او) اکتفا کرده‌ایم.

 بخشی از کتاب:

هی! نامزدتون رو می‌شناسم

باور کنین جدی می‌گم! اون همونیه که همیشه خیلی خسته‌س. خیلی سخت کار می‌کنه. پروژه‌ای که اخیراً روش کار می‌کنه خیلی استرس بهش می‌ده. تازگی‌ها هم با یکی بهم زده و خیلی حالش گرفته‌س. طلاق والدینش در کودکی ضربه عاطفی مهلکی بهش زده. به همین خاطر نمی‌تونه به زن‌ها اعتماد کنه. الان هم باید فقط سرش به کارش باشه و تمام توجه و تمرکزشو به شغلش بده. حالا حالا هم قصد نداره درگیر کسی بشه چون که اول باید زندگیش‌ رو راست و ریس کنه. تازه یک آپارتمان جدید اجاره کرده و جابه‌جایی و اسباب‌کشی پدرشو درآورده. قصد داره در اولین فرصت که اوضاع روبه‌‎راه بشه، از زنش / نامزدش / (یا صرفاً «او» حالا «او» کیه خدا می‌دونه!؟) جدا بشه. دنبال یه شغل بهترم می‌گرده. اوه، خدای من! او خیلی عجیب غریب و اسرار‌آمیزه!

او از عذر و بهانه‌هایی که شما براش می‌تراشین ساخته شده. به مجرد اینکه دیگه براش عذر و بهانه نیارین، برای همیشه از زندگیتون ناپدید می‌شه. آیا واقعاً مردهایی هم وجود دارن که اینقدر سرشون شلوغ باشه یا چنان بلایی سرشون اومده باشه که نتونن به هیچ‌‌کی فکر کنن؟ آره، اما اینقدر تعدادشون کمه که واقعاً به حساب نمی‌یان. همون‌طور که قبلاً هم گفتیم، مردها ترجیح می‌دن زیر پای فیل لگد بشن اما مجبور نشن اعتراف کنن که زیاد از شما خوششون نیومده یا دلشون پیش یکی دیگه‌س! به همین خاطر ما این کتابو نوشتیم. می‌خواستیم این قبیل عذر و بهانه‌ها رو بشناسین. تا دفعه بعد الکی به کسی دل خوش نکنین. چون که این عذر و بهانه‌ها فقط یک چیزه: عذر و بهانه.

این فیلمو یادتون می‌یاد؟ منظورم همون فیلمی که دختره کلی منتظر پسره شد تا بهش پیشنهاد بده. بعد وقتی که پسره براش تره هم خرد نکرد، کلی برای پسره عذر و بهانه آورد که آره خجالتیه!؟ بعد سعی کرد اغواش کنه و بالاخره اینقدر بهش گیر داد تا پسره مجبور شد... بعد هم پسره از یکی دیگه خوشش اومد. اما چون دختر خانوم از اعماق وجودش می‌دونست و ایمان داشت که اگه فقط کمی بیشتر (فقط یه کم!) بیشتر بهش وقت بده و این یک دفعه اونو ببخشه و در ضمن زیاد هم سخت‌گیر نباشه و توقعاتشو پایین نگه داره و زیاد روی پسر مردم عیب نذاره، بالاخره موفق می‌شه دل پسره رو به دست بیاره.

روز عروسی داماد سروکله‌ش دیر پیدا می‌شه. چون که اول می‌بایست می‌رفته و به اصطلاح خودشو می‌ساخته. بعد هم رو می‌شه که بله، آقا معتاده. بعد هم طفلی دختره به پای او می‌سوزه و می‌سازه و جوونیش تباه می‌شه. یادتون نمی‌یاد؟ چی؟ همچین فیلمی رو ندیدین؟ خُب، معلومه، چون ‌که هیچ کارگردانی چنین فیلم احمقانه‌ای نمی‌سازه! فیلم عشقی که اینقدر تلخ و سیاه نمی‌شه! مردم از فیلمی خوششون می‌یاد که لطیف باشه. مردم به خاطر عشق همه کار می‌کنن به غیر از موش‌کشی. فیلم‌هایی که جایزه‌ها رو درو می‌کنن، روابطی رو به تصویر می‌کشن که مردم آرزوشونو دارن. روابطی که فقط وقتی به دست میان که برای خودتون ارزش و احترام قائل باشین. هر چه برای خودتون احترام بیشتری قائل باشین، احتمال اینکه چنین روابطی خلق کنین بیشتر می‌شه. پس این عذر و بهانه‌ها رو بخونین و حسابی بهشون بخندین! بعد هم برای همیشه بندازینشون دور! قدر خودتونو بدونین.