قلبتان را التیام ببخشید

به‌ظاهر ‌ناگهان و بی‌مقدمه، بدون هیچ هشدار، اخطار یا گوشزدی اتفاق می‌افتد. البته در برخی انواع آن نیز نشانه‌ای از پیش ظاهر می‌شود که لازم است به فراتر دیدن و حس کردن عادت داشته باشید تا بتوانید آن‌را دریافت کنید. فقدانی که ناخواسته و انگار بدون اجازه، مستقیم در خانه ما برای خود راه می‌گشاید و ناباورانه، دل یا دل‌هایی را در اندوه، حیرت و حسرت باقی می‌گذارد. دلدادگی‌هایی که بی‌رنگ می‌شوند، ازدواج‌هایی که فرو می‌پاشند، شغل‌هایی که از دست می‌روند و جان‌هایی که به دیار باقی می‌روند و گاهی می‌شتابند و بار غم و غصه را بر دوش بازماندگان می‌گذارند.
رویارویی با هر یک از این رویدادها، از هر جنسی که باشد، بسیار دشوار است و باور کردن و پذیرش آن‌ها، طی کردن مسیری است که همت والا، بصیرت، آگاهی و دلی پرمهر می‌خواهد. به همین خاطر است كه بیشتر مواقع، وقتی افراد با چنین اتفاقاتی مواجه می‌شوند، چنان ضربه می‌خورند و دل می‌بازند و فرو می‌افتند که در همان مرحله متوقف می‌شوند، درد می‌کشند و قادر به حرکت نیستند و رنج می‌برند.

بعضی افراد به‌ظاهر زندگی را می‌گذرانند، بدون آن‌که خود را از آن مصیبت فارغ کرده باشند؛ درواقع آن‌ها، آدم‌هایی متحرک در اکنون هستند که زندگی واقعیشان را در گذشته سیر می‌کنند. بی‌تردید فقدان‌ها را، به هر شکل و نوعی که باشند، نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا واقعیتی است که رخ داده و آثار آن در زندگی اکنون قابل مشاهده است. آموزه‌ی کلیدی مفاهیم کتاب حاضر نیز تاکیدی بر همین نکته دارد. باید برای آنچه پیش آمده، به‌طور كامل غصه خورد، باید غم و اندوه این ماجرا را به‌درستی حس کرد، گریست، مویه کرد، بی‌تاب شد و درد کشید؛ اما به‌هیچ‌وجه لازم نیست زندگی آينده را با همین الگو بنا کرد و ادامه داد.