چگونه آینده خود را بسازید؟ به گفته الون ماسک «پیتر تیئل چندین شرکت موفق تجاری را ایجاد کرده است و کتاب صفر تا یک، چگونگی آن را نشان میدهد»
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
این کتاب دربارهی شیوهی راهاندازی کسبوکار نیست و به شما حسابداری نمیآموزد، بلکه به شما نشان میدهد که چرا مقدار مشخصی پول جذب میکنید و چگونه میتوانید پول بیشتری به زندگیتان جذب کنید.
طمعکارها همیشه مورد سرزنش قرار میگیرند و به نظر میرسد کار کردن برای پول، خوب نیست. شاید به همین دلیل باور کردهایم که کلمهی «پول» رکیک و زشت است و از صحبت کردن دربارهی آن خجالت میکشیم. شاید به دارایی اندک خود قناعت کرده و تواناییهایمان را کتمان میکنیم.
در این کتاب میآموزید که میزان دارایی ما نشان میدهد که خود را چقدر ارزشمند میدانیم و دیگران ما را چقدر ارزشمند میدانند. این کتاب شامل سه بخش است. بخش اول، تئوری جذب پول را شرح میدهد و وضعیت مالی شما را بررسی میکند. در بخش دوم و سوم کتاب، مسیر دومرحلهای تبدیل شدن به مغناطیس پول بیان میشود. در مرحلهی اول میآموزید که چگونه بهسرعت پول را به زندگی خود فرا بخوانید؛ زیرا بسیاری از ما نقشهی مالی مفصل و تاخیری نمیخواهیم، بلکه تمایل داریم همین حالا نتیجه بگیریم. در مرحلهی دوم که تبدیل شدن به مغناطیس پول است، میآموزیم که چگونه همواره مغناطیس پول باقی بمانیم، جریان مداوم پول را بهسوی خود جذب کرده و همیشه در فراوانی و وفور زندگی کنیم.
کارگاه آموزشی «چگونه مغناطیس پول شویم؟»
کتابهای زیادی درمورد «چگونه پولدار شویم؟» یا «چگونه از قانون جذب استفاده کنیم؟» وجود دارند، اما هنوز عدهی زیادی در کارگاه «چگونه مغناطیس پول شویم؟» شرکت میکنند. این کارگاه یک بار در ماه و در مکانی زیبا در انگلیس برگزار میشود. مردم بهدنبال شرکت در این کارگاهها بهسرعت شروع به جذب پول به زندگی خود میکنند. صندوق پستی من همیشه پر از نامههای تشکرآمیز است. من این داستان را خیلی دوست دارم:
<داستان واقعی: همهچیز با یک تصمیم شروع شد!
من ژرالدین را زنی سختکوش میدانم. او مادربزرگ است و قبل از شرکت در کارگاه «چگونه مغناطیس پول شویم؟» هفتهای شش روز با حداقل درآمد کار میکرد و بخش اعظم درآمد خود را به دیگران میبخشید. اولین بار که با او ملاقات کردم، از اعتماد بهنفس ضعیف او متعجب شدم. شانههای او خمیده بود، گویی دنیا را بر دوش خود حمل میکرد. زنی مهربان و دوستداشتنی بود که به همه کمک میکرد و به اندازهای که به دیگران اهمیت میداد، به خود اهمیت نمیداد. این موضوع باعث تعجب زیادم شد تا اینکه روزی ژرالدین تصمیم گرفت مغناطیس پول شود.
همهچیز با یک تصمیم شروع میشود. تصمیم سادهای که نشان میدهد شما برای تغییر، آماده هستید. مثل همین تصمیم شما برای خواندن این کتاب یا تصمیم ژرالدین برای شرکت در کارگاه «چگونه مغناطیس پول شویم؟»
دنیای ژرالدین سه ماه پس از شرکت در کارگاه «چگونه مغناطیس پول شویم؟» تغییر کرد. او از راههایی غیرمنتظره پول را جذب میکرد. کارفرما پایهی حقوق ژرالدین را تصحیح کرد و تفاوت پایهی حقوقی سه سال را یکجا به او پرداخت. این روزها ژرالدین ده سال جوانتر به نظر میرسد. صورتش با لبخند شیرینی میدرخشد و هر جا پا میگذارد، آدمهای دوستداشتنی و بچهها جذب او میشوند. او تصمیم گرفته است خانهی جدیدی بخرد. به ژرالدین تبریک میگویم که تصمیم گرفت به مغناطیس پول تبدیل شود.
کارگاه «چگونه مغناطیس پول شویم؟» چگونه بهوجود آمد؟
چند عامل در بهوجود آمدن کارگاهها نقش داشتند:
- من در مدرسهی دیانا کوپر بهعنوان مربی دورهی «زندگی خود را تغییر دهید!» آموزش دیدهام. دیانا کوپر سالها قبل از ساخته شدن فیلم «راز»، قانون جذب را به ما آموخت.
- من بهعنوان مشاور خانهآرایی در آکادمی خانهآرایی آموزش دیدهام. محیط زندگی افراد روی ذهن آنها تاثیر میگذارد. با تغییر دادن محیط زندگی میتوانیم ذهن خود را به ذهنی ثروتمند و مغناطیس پول تبدیل کنیم.
- موفقیتهای مالی من بهعنوان مدیر و مجری فروش در شرکت نرمافزاری، تجربههای بزرگی هستند. من کسی هستم که در سال اول پس از فارغالتحصیل شدن، درآمد ششرقمی داشتم.
- تجربیات زیادی درمورد نوسانات مالی دارم؛ زیرا بارها مسیر حضیض بدهکاری تا اوج ثروت و بالعکس را پیمودهام. این تجربیات، اطلاعات مرا در آموختن مسیر ثروت کامل میکنند؛ زیرا میدانم چگونه فردی ثروت میاندوزد و چگونه آنرا از دست میدهد و بالعکس.
دور باطل: از فقر و نداری به ولخرجی و اسراف؛ و دوباره به فقر و نداری رسیدن
من مشاغل زیادی را تجربه کردهام؛ هم خردهفروش بودهام، هم مدیر فروش؛ هم لباس فروختهام، هم نرمافزار. هم فروشندهای معمولی در مغازهای کوچک بودهام، هم مدیر فروش ردهبالای شرکت بزرگ. درآمد من هم به همین ترتیب فرازونشیب داشته است. در دوران ولخرجی و اسراف، مسافرتهای تجملی خارجی، زندگی در پنتهاوس و رانندگی ماشینهای اسپورت را تجربه کردهام و در دوران نداری و فقر، روی کاناپهی خانهی دوستی خوابیدهام و کوهی از بدهکاری داشتهام.
وقتی به گذشته نگاه میکنم، متوجه میشوم که زمانی بهراستی به پول توجه میکردم که بدهکار بودم. بدهکاری مرا بیدار میکرد. پول درآوردن برایم آسان بود. شغل موردعلاقهام را پیدا میکردم. خود را بهخوبی برای مصاحبه آماده میکردم. همانطور که انتظار داشتم، کار را میگرفتم. مشتاق بودم که متفاوت عمل کنم.همین موضوع باعث میشد بهخوبی پول دربیاورم، ولی پس از آنکه درآمد خوبی بهدست میآوردم، علاقهام را به کسب پول از دست میدادم و شروع به ولخرجی و اسراف میکردم. میدانستم چطور پول دربیاورم، ولی مشکل اینجا بود که با سرعت بیشتری آنرا خرج میکردم. وقتی حسابی ولخرجی میکردم و کفگیرم به ته دیگ میخورد، دوباره از خواب غفلت بیدار میشدم و میفهمیدم برای جذب پول بیشتر باید کاری متفاوت انجام بدهم.
این نوسانات مالی نشان میدهد که من چه موقع خود را ارزشمند میدانستم و چه زمانی ارزش خود را فراموش میکردم. مقدار پولی که داشتم، برای من نشانهی مفیدی بود. بالاخره قبول کردم که لازم است با پول دوست باشم و از آن مهمتر باید با خودم دوست باشم. هر قدر برای خودم ارزش بیشتری قائل میشدم، دیگران نیز مرا ارزشمندتر میدانستند و حاضر بودند دستمزد بیشتری به من بپردازند، ولی وقتی از شغلم خسته و دلزده میشدم و دیگر خود را باارزش نمیدانستم، کار خود را ترک میکردم. اگر به خاطر پول در شغلی که دیگر دوست نداشتم باقی میماندم، ذهن ناخودآگاهم راهی پیدا میکرد که پول بهسرعت از زندگی من ناپدید شود، پس مجبور میشدم برای درآمد بیشتر، شغلم را عوض کنم. من به معنای واقعی در حق خود کارشکنی میکردم.
این وضعیت نمیتوانست ادامه پیدا کند؛ زیرا خسته و عاصی شده بودم. در سال ۲۰۰۳ شغل خود را بهعنوان مجری فروش شرکت نرمافزاری ترک کردم، سپس چندین سال صرف خودشناسی کردم تا بتوانم خودم را دوست داشته باشم و برای خود ارزش بیشتری قائل شوم. در حال حاضر کسبوکار خودم را اداره میکنم. کاری را انجام میدهم که بهراستی دوست دارم و در راه رسیدن به رویاهایم گام برمیدارم. مسئولیت مقدار درآمدم و میزان خودارزشیام را پذیرفتهام. من مغناطیس پول هستم و در این کتاب تجربیات خود را در راه تبدیل شدن به مغناطیس پول و همواره مغناطیس پول ماندن با شما سهیم شدهام.
مشخصات
- کد کتاب
- 10180
- شابک
- 978-964-236-406-0
- نام کتاب
- چگونه مغناطیس پول شویم
- نام اصلی
- How to become a money magnet. 2010
- نویسنده (ها)
- ماری کلیر کارلایل
- مترجم (ها)
- آناهیتا چشمه علایی
- موضوع کتاب
- موفقیت و مدیریت
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 176
- تاریخ چاپ
- سال 1399
- نوبت چاپ
- چاپ سوم
- سال چاپ اول
- 1390