قانون موفقیت اولین و کامل ترین کتاب ناپلئون هیل استاد برجسته و نویسنده بزرگ کتاب های انگیزشی است. نسخه نفیس قانون موفقیت کتابی است برای همه ادوار، کتاب مرجع و راهنمایی که برای هر خانه ای ضروری است.
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
حدود سیواندی سال پیش کشیش جوانی به نام گونزالس در روزنامههای شیکاگو اعلام کرد که
شنبه آینده درباره موضوعی جالب خطابه خواهد داشت و موضوع این بود:
«اگر یکمیلیون دلار پول داشتم، چه میکردم؟»
این جمله نظر غول املاک، فیلیپ دی. آرمور، را به خود جلب کرد و او تصمیم گرفت در سخنرانی آن روز شرکت کند. دکتر گونزالس در سخنرانی خود دانشگاهی بزرگ را مثال زد که در آن به دانشجویان جوان میآموختند چگونه در عمل از فکرخود استفاده کنند. جایی که آنها هرچیزی را نه فقط بهصورت تئوری، بلکه به شکل عملی یاد بگیرند. کشیش جوان ادامه داد: «اگر من یکمیلیون دلار پول داشتم، چنین دانشگاهی میساختم.»
پس از اتمام سخنرانی گونزالس، فیلیپ آرمور از جای خود بلند شد، راهروی کلیسا را بهسمت کشیش پیمود و به او گفت: «مرد جوان! من فکر میکنم تو میتوانی تمام کارهایی که هماکنون به آنها اشاره کردی انجام دهی و اگر فردا صبح به دفتر من بیایی، آن یکمیلیون دلاری که برای این کارها لازم داری به تو خواهم داد.»
همیشه برای هر کاری که بهراستی بخواهیم انجام دهیم، سرمایهای جایی خوابیده است.
و این شروع «مؤسسه فنی آرمور» یکی از فعالترین و موفقترین دانشکدههای فنی کشور بود. این دانشگاه زاده تخیل مرد جوانی بود که هرگز حرف خود را حتی بیرون از کلیسایی که موعظه میکرد نزده بود؛ اما فقط کافی بود یک نفر حرف او را بشنود و آن یک نفر کسی نبود جز فیلیپ دی. آرمور!
همه راههای بزرگ، کسبوکارهای بینظیر، مؤسسات مالی معتبر، نوآوریها، همه اختراعات، همه و همه ابتدا از ذهن یک انسان و از قدرت تخیلاو آغاز شدهاند.
اف. دابلیو. وول وورث طرح راهاندازی فروشگاههای پنجسنتی و دهسنتی را ابتدا در ذهن خود تخیل کرد و همین تصویر از او یک مولتیمیلیاردر ساخت.
توماس ادیسون تصویر متحرک، لامپ و دهها اختراع مفید دیگر را ابتدا در ذهنش تجسم کرد.
در جریان آتشسوزی مغازهداران شیکاگو درحالیکه اغلب آنها کنار حجرههایشان ایستاده و برای اموال ازدسترفتهشان سوگواری میکردند و به فکر رخت بستن از شهر و رفتن به جایی دیگر بودند، مارشال فیلد هم ایستاده بود و همانجا درست در همان نقطه در میان زبانههای دود و آتش، بزرگترین فروشگاه زنجیرهای دنیا را در ذهنش تجسم میکرد. رؤیای او به حقیقت بدل شد.
سعادتمند کسی است که از همان اوایل زندگی تخیل را بیاموزد و بتواند در این عصر فرصتها از آن استفاده کند.
تخیل کارخانه ذهن است، زمینی که میتوان با استفاده مؤثر آن را پرورش و رونق داد. اگر چنین چیزی نبود، پانزده قانون موفقیت هرگز نوشته نمیشد. این کتاب ادامه تخیل ذهن بزرگانی است که روزی درباره این قوانین اندیشیدهاند و اندرو کارنگی یکی از آنهاست.
هرجای این کره خاکی که زندگی میکنید، هر که هستید و هر شغلی که دارید برای شما فرصتی وجود دارد که بهتر و کارآمدتر باشید و از قدرت تخیل خود به بهترین نحو استفاده کنید.
در این دنیا موفقیت بیش از هرچیزی به تلاش فردی بستگی دارد، البته شما بههیچوجه نمیتوانید نقش و همکاری دیگران را در موفقیت خود نادیده بگیرید. موفقیت از آن جهت تا حد زیادی به تلاش فردی بستگی دارد که هرکسی باید ابتدا تصمیم بگیرد چه میخواهد و آن را در ذهن خود تجسم کند. از آن نقطه به بعد موفقیت شما بسته به میزان توانایی و هنرتان در برقراری ارتباط مؤثر و بهرهمندی از همکاری دیگران است.
حال پیش از آنکه از دیگران انتظار همکاری داشته باشید یا بخواهید روی همکاری آنها حساب کنید، باید تمایل خود را به همکاری با آنها نشان دهید. به همین دلیل درس هشتم این کتاب یعنی «عادت کارکردن بیشتر از دستمزد» درسی است که باید به آن بهطورجدی توجه کنید. این قانون که درس هشتم بر آن اساس است، خود بهتنهایی میتواند موفقیت شما را تضمین کند، به شرطی که در تمام کارهای خود آن را سرلوحه قرار دهید.
در صفحات پیش رو یک جدول تحلیلی مشاهده خواهید کرد که در آن ده فرد نامدار برای مقایسه و مطالعه بیشتر شما مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاند. این جدول را بهدقت مطالعه و به «نقاط خطر» توجه کنید. این نقاط برای کسانی که به آنها توجه نمیکنند، شکست محسوب میشود. در این جدول هشت نفر از ده نفر موفق محسوب میشوند و دو نفر را نیز میتوان شکستخورده تلقی کرد. دقت کنید که چرا این دو نفر را شکستخورده قلمداد میکنیم.
سپس خودتان را مطالعه کنید و در دو ستون مقابل جدول که به همین منظور خالی گذاشته شدند، خودتان را در هر پانزده مورد از قوانین موفقیت یکبار در ابتدای شروع این دوره و یکبار در انتهای کتاب ارزیابی کنید و ببینید چه پیشرفتها یا تغییراتی داشتهاید.
هدف از این کتاب یا درحقیقت دوره قانون موفقیت این است که به شما کمک کند تا در کار یا هدف بخصوص خود موفق شوید. به این منظور شما باید خود و همه ویژگیهایتان را مورد تحلیل دقیق قرار دهید تا بتوانید با سازماندهی آنها به بهترین نحو ممکن از تواناییهایتان استفاده کنید.
ممکن است شما کاری را که هماکنون مشغول آن هستید دوست نداشته باشید.
دو راه برای بیرونآمدن از این کار وجود دارد. راه نخست این است که به کارتان علاقه زیادی نشان ندهید و فقط حداقل کار ممکن را انجام دهید. مطمئن باشید بهزودی آن کار را از دست خواهید داد، زیرا عرضه ناکافی، تقاضا را از بین خواهد برد.
راه دیگر و البته بهتر این است که کارتان را به نحو احسن و به بهترین شکل انجام دهید طوری که توجه مخاطبی که قدرت ترفیع شما را دارد جلب کنید و بهتدریج به جایی که میخواهید برسید.
حال انتخاب با شماست که کدامیک از این دو راه را برگزینید.
در اینجا باید خاطرنشان کنم که برای یافتن بهترین راه در جهت پیشرفت خود میتوانید از درس نهم این دوره،شخصیت دوستداشتنی، بهرهمند شوید.
هزاران نفر از کنار معدن مس کالیومت گذشتند؛ اما فقط یک نفر از آنها در ذهن خود تجسم کرد که زمین را میکند و چند متر پایینتر، بزرگترین و غنیترین معدن مس زمین را کشف میکند.
شما و هر انسان دیگری یکبار در طول زندگی خود از کنار چنان معدنی عبور خواهید کرد. کشفکردن حاصل «جستوجو» و «تخیل» شماست. شاید این کتاب و پانزده قانون موفقیت شما را به معدن کالیومتتان برساند و شاید از اینکه این معدن سالها زیر پایتان بوده است، متعجب شوید. شاید این معدن را درست در کاری که هماکنون مشغول آن هستید پیدا کنید. راسل کانول در سخنرانی مشهور خود، «هکتارها الماس»، میگوید: «ما نباید در دوردستها بهدنبال فرصت باشیم، ممکن است فرصت درست همانجایی باشد که ایستادهایم!» این جمله ارزش هزارانبار تکرار و یادآوری دارد.
ناپلئون هیل
ناپلئون هیل را در دنیا همه با نام استاد موفقیت میشناسند. او یک نویسنده امریکایی است که در طول تاریخ بیش از هرکسی بر موفقیت انسانها تأثیر گذاشته است. کسی که خود میتواند نمونه بارز فرد موفقی باشد که از هیچ به همه چیز رسیده است. ناپلئون هیل از خبرنگاری به جایی رسید که گفت دیگر در زندگی آرزویی ندارد. او هم به ثروت رسید، هم به شهرت و هم آرزوهای خود را یک به یک تحقق بخشید.
کتاب پانزده قانون موفقیت هیل که آخرین نسخه قوانین موفقیت اوست به آموزش اصول و قوانینی میپردازد که عامل موفقیت شما در زندگی و کسبوکار خواهند بود. هیل حاصل بیستوپنجسال مطالعات و تحقیقات خود را درباره علل موفقیت و ویژگی افراد موفق در مقدمهای مفصل درباره مفهوم «ذهن مرکب» سپس در پانزده درس در اختیار شما قرار میدهد. گمان نمیکنم در میان همه مجموعه کتابهای موفقیت، کتابی جامعتر از کتاب حاضر نگاشته شده باشد.
این کتاب زیربنای هر آن چیزی است که موفقیت نام دارد.
موفقیت تا حد زیادی یعنی توانایی تطبیق موقرانه و هماهنگ با شرایط مختلف و درکل زندگیِ همواره در حال تغییر! این هماهنگی براساس درک تمام نیروهایی است که پیرامون فرد را تشکیل میدهند، بنابراین میتوان قوانین این کتاب را مبنا و دستورالعملی برای موفقیت در تمام زمینهها قرار داد، زیرا پس از خواندن و درک این کتاب شما میتوانید همه آن نیروهای محیطی را درک و از آنها در راستای موفقیت خود استفاده کنید.
خوب است بدانید که آموزههای این کتاب همگی بارها و بارها مورد بررسی و استفاده قرار گرفتهاند و از لحاظ نظری، عملی و تجربی اثربخشی و سودمندی خود را ثابت کردهاند. همچنین باید بدانید که بسیاری از افراد موفق عصر حاضر درسهای این کتاب را آموخته و در زندگی خود به کار بردهاند.
مشخصات
- کد کتاب
- 10526
- شابک
- 978-622-220-015-2
- نام کتاب
- قانون موفقیت
- نام اصلی
- The Law of Success
- نویسنده (ها)
- ناپلئون هیل
- مترجم (ها)
- الهام شریف
- موضوع کتاب
- موفقیت و مدیریت
- قطع
- وزیری
- صفحات
- 624
- تاریخ چاپ
- سال 1402
- نوبت چاپ
- چاپ سیزدهم
- سال چاپ اول
- 1397