محاصره شده با احمق ها

گفتار مترجم

انسان متولد می‌شود؛ رشد می‌کند و اولین کسانی که می‌بیند، پدر و مادرند. دنیایش رفته‌رفته بزرگ‌تر می‌شود؛ مهد کودک، مدرسه ابتدایی، دبیرستان، دانشگاه، محل کار، دوستان، افراد خانواده، همکاران، استادها، همسر، فرزندان و... . دایره اطرافمان هر روز بزرگ‌تر می‌شود و ما و احساسمان هر روز کوچک‌تر می‌شویم، زیرا از اینکه دیگران مثل ما دنیا را نگاه نمی‌کنند، مثل ما رفتار نمی‌کنند، مثل ما فکر نمی‌کنند، مثل ما حرف نمی‌زنند، عکس‌العمل‌ها و احساساتشان شبیه ما نیست، می‌ترسیم، مضطرب می‌شویم و احساس تنهایی می‌کنیم؛ درنتیجه با بزرگ‌تر شدن و بالا رفتن سنمان، دنیای درونمان کوچک و کوچک‌تر می‌شود.

معاشرت، برقراری ارتباط، تعامل، درک شدن و ادراک دیگران اصول مهمی در زندگی‌هایمان هستند. بدون حضور دیگران، بدون دیده شدن و دیدن، بدون شنیده شدن و شنیدن، اجتماعی به ‌وجود نخواهد آمد. پس شناخت خودمان در وهله اول و شناختن تفاوت دیگران، بسیار بسیار حائز اهمیت است و از بروز اختلافات، سوءتفاهم‌ها و ناراحتی‌ها جلوگیری می‌کند؛ چرا که ما متوجه می‌شویم چه کسی هستیم، چه چیزهایی برایمان مهم است و چرا؛ چه انتظاراتی، مهارت‌هایی، نقایص و نقاط قوتی داریم. بدون خودآگاهی، چطور می‌توانیم نیازهایمان را بفهمیم؟ چطور می‌توانیم لازمۀ خوشحالی‌ها، غم‌ها، استرس‌ها و نگرانی‌هایمان را بفهمیم؟ شناخت الگوهای رفتاری ما را یاری می‌کند تا به تفاوت‌های خود و دیگران احترام بیشتری بگذاریم و زندگی مؤثرتر و بهتری داشته باشیم. زندگی، بازی ورقیست که چیدمان ورق‌ها در آن بسیار مهم است.

اگر خودتان و دیگران برایتان مهم هستند، اگر می‌خواهید روابط مؤثرتری داشته باشید، شما را به مطالعه این کتاب دعوت می‌کنم. در خط به خط ترجمه این کتاب، عشقی نهفته است که امیدوارم بند بندش را حس و از آن به‌خوبی بهره ببرید.

معرفی

سال‌ها پیش، بیل بونستتر[1] و پسرش دیوید[2]، متدی انقلابی را معرفی و توسعه دادند به اسم دیسک[3]؛ روشی برای توصیف مدل رفتاری آدم‌ها و طبقه‌بندی رفتار آن‌ها که در این کتاب هم از آن استفاده شده است. متأسفانه بیل فوت کرد، اما دیوید راه او را ادامه داد. او شرکت «افق دید موفق[4]» را پایه‌گذاری کرد که تا به امروز هم پابرجاست. این متد امروزه در بسیاری از سازمان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

همه این‌ها با یک سؤال شروع شد. سؤالی ساده: «آیا یک فروشنده محصولات کشاورزی، فقط با دیدن یک زمین زراعی می‌تواند محصول بیشتری بفروشد؟»

به‌عنوان کودکی روستایی دیدم که پدرم چطور از متد ویلیام مولتون در کتاب «احساسات مردمان عادی»[5] بهره می‌گیرد. پدرم پروفایل خریدارها را بررسی می‌کرد و به فروشندگان محصولات کشاورزی درباره دانش خود می‌گفت تا آن‌ها هم با بهره‌گیری از آن، خرید و فروش بهتری داشته باشند. آن روزها را هنوز هم به یاد دارم؛ درحالی‌که دور یک میز نشسته بودیم و گوشت گرم می‌خوردیم، پدرم مشاهدات خود را ارزیابی می‌کرد.

با اینکه من و پدرم با یکدیگر صمیمی بودیم، اما راهمان کاملاً متفاوت بود. پدرم یک کارآفرین قرمز / زرد[6] بود که مایل به گشایش شرکتی برای کمک به فروشندگان و ارتقاء مهارت‌های آن‌ها بود. من با طبیعت قرمز / آبی خود مایل به ادامه تحصیل در رشته کامپیوتر بودم. اوقات فراغتم را صرف یادگیری بیشتر درباره کامپیوتر می‌کردم. پدرم بیشتر مایل به شناخت آدم‌ها بود.

ما همیشه به هم نزدیک بودیم و با یکدیگر حرف می‌زدیم. پس از مدتی که از تحصیلم گذشت، پدرم به من پیشنهاد همکاری داد. او به من گفت: «اگر بتوانیم از توانایی نرم‌افزاری تو و توانایی تحلیل رفتار انسانی من هم‌‌زمان بهره ببریم چه؟» من خیلی بلندپرواز و عاشق برنامه‌نویسی بودم. من آماده آغاز این سفر حیرت‌انگیز بودم. ما برنامه‌ای نوشتیم تا گزارش رفتار آدم‌ها را در آن تحلیل کنیم. به مرور زمان، گزارش‌های ما آماده شد. ما نتیجه تحقیقات خود را در یک دیسک سه‌ونیم‌اینچی و در 24 صفحه ثبت کردیم. من و پدرم شرکتی را تأسیس کردیم به نام ـ‌افق دید موفق‌ـ سال 1984 در آیووا[7].  

در گذر سال‌ها و عبور از یخبندان‌های زمستان، بالاخره به روزهای آفتابی و گرم رسیدیم. در اواخر دهه نود تجارت ما در آریزونا[8] فعال بود. ما از سایت شرکتمان برای گسترش ارزیابی مشهور خود استفاده کردیم. امروز ما در سرتاسر کشورهای دنیا فعالیت داریم.

شاید برایتان سؤال باشد که چرا متفاوت و منحصربه‌فرد هستید. رفتار انسان‌ها بسیار پیچیده است. در بسیاری از موارد، آدم‌های اطرافمان احمق به نظر می‌رسند. مطالعه درباره انسان‌ها، مطالعه‌ای است بی‌پایان.

«طبقه‌بندی و تفکیک آدم‌ها هم آسان و هم خطرناک است. هرکسی که متفاوت از شما رفتار می‌کند، از منظر شما اشتباه رفتار می‌کند. در دنیای امروز با این همه پیچیدگی، باید بیشتر یکدیگر را بشناسیم؛ باید ضعف و قدرت یکدیگر را درک کرده و به یکدیگر بیشتر ارزش بدهیم.»

پدرم فوت کرد، اما این راه ادامه دارد. این کتاب درباره همان مفاهیمی است که پدرم درباره آن‌ها تحقیق می‌کرد. تلاش برای درک بهتر و بیشتر احمق‌های اطرافمان.

با مطالعه این کتاب، ارزش قرمز، زرد، سبز و آبی‌ها را خواهید دانست. امیدوارم از این دانش به‌طور عملی و در زندگی‌تان استفاده کنید.

آنچه بسیار مهم است این است که بدانید اطرافیانی که با آن‌ها ناسازگار هستید و شما را احاطه کرده‌اند، به‌هیچ‌عنوان احمق نیستند؛ همه آن‌ها شایستۀ احترام، درک و ارزش نهادن‌ هستند.

این دانسته‌ها را در زندگی‌تان پیاده و آن‌ها را عمیقاً درک کنید. اگر به اهمیت آن پی نبرید، تا ابد در محاصره احمق‌ها خواهید بود و این خواسته هیچ‌کس نیست.

دیوید بونستتر 

رئیس هیئت مدیره شرکت افق دید موفق

[1]. Bill Bonnstetter

[2]. David

[3]. DISC؛ یک روش ارزیابی و تحلیل شخصیت و رفتار انسان‌ها

[4]. Success insight

[5]. William moulton marston – emotion of normal people

[6]. اشاره به گروه‌های شخصیتی که در ادامه با آن‌ها آشنا خواهید شد. ـ م.

[7]. IOWA؛ شهری در امریکا

[8]. Arizona