لغتنامه زبان بدن. از جو ناوارو، نویسنده کتاب پرفروش «بدن سخن میگوید». راهنمای کاملی برای شناخت رفتار انسان
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
در سال 1971 در هفدهسالگی، بهدلایلی که تا امروز برایم نامعلوم است، جمعآوری مطالبی را دربارة رفتار انسان در دفترچهای شروع کردم. من همة رفتارهای غیرکلامی را فهرستوار نوشتم که بهطورکلی زبان بدن نامیده میشوند. در ابتدای کار، رفتارهای مردم برایم عجیب به نظر میآمد: چرا مردم هنگام باور نکردن مطلبی چشمانشان را میچرخانند یا چرا هنگام شنیدن خبر ناخوشایندی در گردنشان فرو میروند؟ چندی بعد همة این رفتارها برایم به تفاوتهای ظریفی در میان افراد تبدیل شدند: مثلاً اینکه به چه دلیل خانمها هنگام صحبت کردن با تلفن با موهایشان بازی میکنند یا در هنگام سلام و احوالپرسی به ابروهایشان قوس میدهند؟ این عکسالعملهای کوچک حس کنجکاوی مرا تحریک کردند. چرا انسانها اینگونه رفتارهای متنوعی دارند؟ هدف از این رفتارها چیست؟
اعتراف میکنم که از نظر یک نوجوان موضوع عجیبی برای دنبال کردن بود. همسنوسالان اطرافم بیشتر روی تجارت کارتهای بیسبال تمرکز داشتند، میدانستند بهترین ضربه زن بیسبال چه کسی است و چه کسی بیشترین امتیاز را در آن دوره کسب کرده است. پیچیدگی در رفتار انسانها موضوع جالبی برای آنان به حساب نمیآمد.
اوایل برای دل خودم هرآنچه را میدیدم روی کارتهایی در سایز سه تا پنج اینچی ثبت میکردم. در آن زمان با کار چارلز داروین[1]، برونیسلا مالینوسکی[2]، ادوارد تیهال[3]، دِزموند موریس[4] و دوست آیندهام دکتر دیوید گیونز[5] که در موضوع رفتارهای غیرکلامی انسانها برای خودش قطبی بود، کاملاً ناآشنا بودم. میتوانم بگویم این موضوع فقط برایم جذاب بود و دوست داشتم مشاهداتم را برای خودم یادداشت و حفظ کنم. هیچوقت فکر نمیکردم که چهل سال بعد نیز به جمعآوری آنها ادامه دهم.
در طول سالیان سال، چندینهزار مطلب را گردآوری و ثبت کردم. میدانستم که روزی یک مأمور اِفبیآی خواهم شد و 25 سال از این مشاهدات برای تعقیب و دستگیری مجرمان، جاسوسان و تروریستها استفاده خواهم کرد، اما شاید علاقة من دربارة چگونگی رفتار انسانها مسیری طبیعی بود.
من بهعنوان پناهندة کوباییِ تحتکنترل کمونیسم به ایالات متحده آمدم. آن زمان هشت سال داشتم و زبان انگلیسی را بلد نبودم. باید بهسرعت خودم را وفق میدادم. بهبیاندیگر، باید محیط جدید اطرافم را بهدقت مشاهده و رمزگشایی میکردم. از امتیاز دانستن زبان بومی آن محیط محروم بودم. تنها راه تشخیص رمزگشایی زبان بدن بود. با توجه به چهرة آنان، طرز نگاههایشان، نرمی نگاهشان، اضطراب در صورتشان، منظورشان را برای خودم تفسیر و ترجمه میکردم. میتوانستم تشخیص دهم چه کسی از من خوشش میآید، چه کسی به من بیتفاوت است یا حتی چه کسی از دست من عصبانی است. در دنیای ناشناخته فقط از طریق مشاهده میتوانستم نجات پیدا کنم. هیچ راه دیگری وجود نداشت.
حقیقتاً زبان بدن امریکاییها با ما کوباییها کمی متفاوت بود. امریکاییها با وزن و آهنگ متفاوتی صحبت میکنند. کوباییها هنگام صحبت کردن به یکدیگر نزدیک میشوند و به هم دست میزنند. در امریکا از هم با فاصله میایستند و لمس اجتماعی باعث ناراحتی یا خیلی بدتر از آن میشود.
هریک از والدینم سه شغل داشتند، بنابراین فرصت کافی نداشتند تا این موارد را به من آموزش دهند. باید خودم این موارد را میآموختم. دربارة فرهنگ و تأثیر آن بر زبان بدن چیزهایی یاد گرفتم، البته در آن زمان درکی از واژة فرهنگ یک ملت نداشتم. اما متوجه شده بودم که برخی از رفتارهایشان متفاوت است و من باید آنها را متوجه شوم؛ بنابراین شکل تحقیقات علمی خودم را توسعه دادم و صبورانه نه یک بار نه دو بار بلکه چندین و چندبار، قبل از اینکه بخواهم آنها را در کارتهای علمی خود ثبت کنم، همهچیز را نگاه کردم. همینکه تعداد کارتهایم زیاد شدند، بدین معنی بود که الگوهای خاص رفتاری زیادی برایم قابل تشخیص شده بودند. بیشتر رفتارها میتوانند بهطور گستردهای بهعنوان نشانگرهای راحتی یا ناراحتی روانشناختی طبقهبندی شوند؛ بدن ما بهطور دقیق میتواند وضعیت اضطراب ما را نشان دهد.
بعدها آموختم که علایم رفتاری پستانداران از قسمت عاطفی محیط مغزشان سرچشمه گرفته است که سیستم لیمبیک نامیده میشود. این واکنشهای غیرارادی هم در کوبا و هم در امریکا مشترک بودند. در مدرسه یا از پشت شیشة مغازه، مردم به نشانة سلام و احوالپرسی به کسانی که دوستشان دارند، چشمک میزنند. من به چنین رفتارهای عمومیای بهعنوان واکنشهایی موثق و معتبر اعتماد کردم. آنچه شکبرانگیز و تأملبرانگیز است، گفتار انسانهاست. بعد از اینکه زبان انگلیسی را یاد گرفتم، شنیدم که بعضی از مردم میگویند چیزی را دوست دارند، درصورتیکه چهرة آنها نمایانگر واقعیتی بود که خبر از دوست نداشتن آن چیز میداد.
در ابتدای مسیر یادگیری دربارة فریب آموختم. مردم اغلب دروغ میگویند، اما رفتارهای غیرکلامیشان احساس واقعی درونشان را فاش میکند. کودکان دروغگوهای بسیار ناواردیاند؛ رفتار آنها واقعیت را نشان میدهد حتی اگر شفاهی کار بدشان را انکار کنند. هرچه افراد بزرگتر میشوند تبدیل به دروغگوهای ماهرتری میشوند، اما ناظری آموزشدیده از طریق نشانههایی متوجه خواهد شد که آیا فرد موردنظر کاملاً حقیقت را میگوید یا در گفتارش کمبود اعتمادبهنفس وجود دارد. مجموعهای از این نشانهها و رفتارها در این کتاب جمعآوری شده است.
هرچه بزرگتر شدم، اعتماد به رفتارهای غیرکلامی افراد بیشتر شد. در مدرسه، هنگام بازی با دوستانم و خلاصه همهجا، به رفتارهای غیرکلامی بیشتر تکیه میکردم. هنگامیکه از دانشگاه بریگام یانگ[6] فارغالتحصیل شدم، بیش از یک دهه بود که مشاهدات باارزشی را جمعآوری کرده بودم. در آنجا و برای اولینبار در بین مردمی با فرهنگهای متفاوت زندگی کردم (اروپاییان شرقی، افریقاییها، مردم جزایر اقیانوس آرام، امریکاییهای بومی، چینیها، ویتنامیها، ژاپنیها و بسیاری دیگر). فرهنگهایی را بیشتر از آنچه در میامی دیده بودم در اطرافم تجربه کردم و این مسئله به من یاری رساند تا مشاهدات گستردهتری داشته باشم.
همچنین در مدرسه شروع به کشف زیربناهای علمی جالب دربارة بسیاری از رفتارها کردم. برای مثال در سال 1974، بچههایی را دیدم که کور مادرزاد بودند و با یکدیگر بازی میکردند. نفسم بند آمده بود. آنان تابهحال یکدیگر را ندیده بودند، درصورتیکه رفتارهای نمایشیای داشتند که من تا آن زمان فکر میکردم این رفتارها از طریق دیدن یاد گرفته میشوند. آنان با حرکت پاهایشان شادی میکردند و روی دستانشان راه میرفتند، درحالیکه هرگز این رفتارها را از کسی ندیده بودند. این بدان معنی بود که این رفتارها در دیاِناِی ما ثبت شده است، بخشی از مدار باستانی وجودمان که بقا و توانایی ما در برقراری ارتباط را تضمین میکند و درنتیجه میتوان گفت اینها رفتارهایی عمومی و جهانیاند. در طول مدت دانشگاه، دربارة مبنای تکاملی بسیاری از این رفتارها مطالبی آموختم و در این کتاب حقایق بدیهی و باورنکردنی را برایتان فاش خواهم کرد.
هنگامیکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، تلفنی به من شد تا برای اِفبیآی درخواست کار دهم. فکر کردم این شوخی است، اما روز بعد دو مرد کتوشلوارپوش در منزلم را زدند و فرم درخواست کار را به دستم دادند و از آن پس زندگیام برای همیشه تغییر کرد. در آن روزها برای مأموران اِفبیآی، کشف دانشجویان بااستعداد کار چندان غیرمعمولی نبود. هرگز متوجه نشدم چرا من انتخاب شدم و چه کسی من را معرفی کرده بود. نمیتوانم بگویم که دعوت برای همکاری با معتبرترین سازمان اجرای قانون در جهان، تا چه حد قلبم را مملو از شادی کرد.
من دومین فرد جوانی بودم که تاکنون اِفبیآی او را استخدام کرده است. در 23 سالگی برای بار دوم قدم به دنیای جدیدی نهادم. از بسیاری از جهات احساس آمادگی برای نماینده بودن در اِفبیآی را نداشتم، اما موضوعی بود که در آن تسلط خوبی داشتم و آن روابط غیرکلامی در افراد بود. این تنها زمینهای بود که در آن احساس اعتمادبهنفس داشتم. در بیشتر زمینهها کار اِفبیآی برمبنای مشاهدات است. بله، صحنههای جنایتهایی هستند که باید بررسی شوند و مجرمانی که باید دستگیر شوند، اما بخش اصلی کار برای پرده برداشتن از این جرمها از طریق مصاحبه با مجرمان انجام میشود و من برای این بخش از کار آمادگی داشتم.
فعالیتم در اِفبیآی به مدت 25 سال به طول انجامید، سیزده سال گذشته را در دفتر نخبگان تحلیل رفتاری امنیت ملی (NS – BAP) گذراندم. در این واحد بودم که با استفاده از مهارتهای غیرکلامی خودم به تجزیهوتحلیل و طراحی موارد برتر امنیت ملی پرداختم، همانند آنچه استروئیدها در بخش داروسازی انجام میدهند. از میان 12هزار نمایندة خاص اِفبیآی، فقط دوازده تن برای این واحد انتخاب شده بودند که باید غیرممکنها را دستگیر میکردند، جاسوسان را شناسایی میکردند، افسران دشمن و باهوشی را که تحتپوشش دیپلماتیک به ایالات متحده امریکا آسیب میرساندند، شناسایی و دستگیر میکردند.
در طول مدت حضورم در این بخش به دانستههایم دربارة زبان بدن افتخار میکردم. چیزهایی را که مشاهده کرده بودم نمیتوان در آزمایشگاه هیچ دانشگاهی همانندسازی کرد. هنگامیکه مجلات علمیای را مطالعه میکردم که دربارة فریب و زبان بدن مطلب نوشته بودند، بهجرئت میتوانم بگویم هیچکدام از نویسندگانشان تابهحال با تروریست، بیمار روانی، عضو مافیای «دیوانه» یا افسر باهوش کاگب مصاحبه نکرده بودند. ممکن بود یافتههایشان در آزمایشگاهی دانشگاهی درست باشد، اما آنها فقط به قسمت کوچکی از این دنیای بزرگ پی برده بودند. هیچ آزمایشگاه پیشرفتهای نمیتواند چیزهایی را که من در بدن افراد دیده بودم، عیناً بازسازی کند و هیچ محققی نمیتواند 13هزار مصاحبهای را که من در طول زندگی کاریام داشتهام، هزاران ساعت فیلمهای مراقبتیای که من مشاهده کردهام و نشانههای رفتاریای که من ساختهام تجربه کند. 25 سال حضور در اِفبیآی مدرسة فارغالتحصیلی من است و به زندان انداختن جاسوسان زیادی که برپایة رفتارهای غیرکلامیشان دستگیرشان کردم، پایاننامة من است.
بعد از بازنشستگی از اِفبیآی تصمیم گرفتم دانستههایم را دربارة زبان بدن با دیگران به اشتراک بگذارم. کتاب همة بدنها چه میگویند که در سال 2008 به چاپ رسید، محصول این تلاشم بود. در آن کتاب موضوع اصلی «آرامش» و «ناآرامی» بود. از رفتارهای تسلیبخشی پرده برداشتم که افراد برای کنار آمدن با اضطرابهای روزانهشان انجام میدهند، مانند لمس صورتشان و لمس و نوازش موهایشان. همینطور منشأ رفتارهای جهانی را برپایة تحقیقات روانشناختی، زیستشناختی تکاملی و زمینههای فرهنگی بررسی کردم تا بدانم چرا این رفتارها را انجام میدهیم.
کتاب همة بدنها چه میگویند تبدیل به پرفروشترین کتاب بینالمللی شد و به دهها زبان مختلف ترجمه شد و میلیونها نسخه از آن در جهان به فروش رسید. وقتی آن کتاب را مینوشتم، فکر نمیکردم تا این حد کتابم محبوب و معروف شود. در سالهای بعد از انتشار آن کتاب میشنیدم که خوانندگان کتابم کتاب دیگری میخواهند تا بیشتر دربارة موضوع بدانند، اما با نوشتاری راحتتر و قابل درکتر. آنچه بیشتر خوانندگان میخواستند کتابی مرجع و راهنمایی سریع بود تا بتوانند دربارة رفتارهایی بدانند که در زندگی روزمره با آن مواجه میشوند.
کتاب رمزگشایی زبان بدن همان کتاب راهنماست. این کتاب متشکل از همة قسمتهای بدن از سر تا پا میشود و شامل بیش از 4هزار مشاهدة مهمی است که در طول زندگی کاریام داشتهام. کتاب رمزگشایی زبان بدن همان بینشی را به شما میدهد که من و دیگر همکاران اِفبیآی دربارة رفتار انسان و رمزگشایی از آن رفتارها داریم.
ما این دانستهها را هنگام بازجویی از مظنونها به کار میگرفتیم. اما شما میتوانید همانند من وقتی تازه به امریکا آمده بودم، از این اطلاعات در تعاملات زندگی و کار و هنگام بازی با دیگران استفاده کنید. در روابط اجتماعی، نظر من این است که برای شناخت و درک شریک زندگی و دوستانتان بهترین کار دانستن معنای اولیة حرکات غیرکلامی آنهاست.
اگر تابهحال به دلیل رفتارها فکر کردهاید یا دوست داشتید معنی رفتاری خاص را بدانید، امید دارم این کتاب حس کنجکاوی شما را ارضا کند. همینطور که در این لغتنامه پیش میروید آنچه را میخوانید انجام دهید؛ بدینترتیب میتوانید به عمق معنای آن رفتار پی ببرید. وقتی خودتان آن رفتار را انجام دهید، بهتر یادتان خواهد ماند و هر دفعه که آن را در فرد دیگری ببینید، بهراحتی معنایش را به یاد خواهید آورد. البته اگر مانند من از نگاه کردن به افراد لذت ببرید و عاشق این باشید که بخواهید احساس، افکار، ترسها و قصد و نیت افراد را در محل کار، خانه و کلاس درس تشخیص دهید.
مشخصات
- کد کتاب
- 10621
- شابک
- 9786-222-220-730-4
- نام کتاب
- رمزگشایی زبان بدن
- نام اصلی
- The Dictionary of Body Language
- نویسنده (ها)
- جو ناوارو
- مترجم (ها)
- آزاده اعرابی
- موضوع کتاب
- موفقیت و مدیریت
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 188
- تاریخ چاپ
- سال 1401
- نوبت چاپ
- چاپ سوم
- سال چاپ اول
- 1400