از ملاقات با برخي از بانفوذترین آدم‌های عصرمان بسيار خرسنديم؛ كسي را نمي‌شناسيم كه بيش از لوییز هي (لولو)، پايه‌گذار بنيادِ هي، سرچشمۀ زايندۀ افكار مثبت باشد. بنيادِ هي به‌واسطۀ پيروي از بينش لولو اكنون به يكي از بزرگ‌ترين ناشران ابزار تعالي معنوي و خودسازي تبديل شده است.

     بنابراين، اين كتاب را ضمن تقدير بسيار مشتاقانه به لوییز هي و کسانی تقديم مي‌كنيم كه جذب بينش او شده‌اند.

همه و هريك از مؤلفه‌هايي كه در شكل‌گیری تجربۀ زندگي دخيل‌اند، حاصل پاسخ قدرتمند قانون جذب به انديشه‌ها و نحوۀ تعريف‌كردن داستان زندگي‌تان است. پول و دارايي‌، وضعيت سلامتي، نظم‌و‌ترتيب، انعطاف‌پذيري، قدوقامت و تناسب اندام، محيط كار، نوع برخورد با شما، رضايت شغلي و پاداش‌ها. درواقع شادي و رضايت از زندگي، نتيجۀ طرز فکر شما دربارۀ خودتان است. اگر به‌طور جدي قصد داريد محتواي داستانی را که هر روز دربارۀ زندگی‌تان می‌گویید اصلاح كنيد، به شما قول حتمي مي‌دهم كه زندگي‌تان همان داستان روبه‌بهبود خواهد شد؛ چون طبق قانون قدرتمند جذب بايد چنين بشود.

آيا گاهي‌اوقات زندگي ناعادلانه به‌نظر مي‌رسد؟

شما خواهان موفقيت بيشتر بوديد و توانتان را به‌كار بستيد، هر كاري را كه ديگران گفتند بايد انجام دهيد، انجام داديد، اما موفقيتي كه به دنبال آن بوديد به‌كندي حاصل مي‌شود. به‌ويژه، در ابتدا سخت تلاش كرديد تا همۀ كارهاي درست را ياد بگيريد، در جاي درست قرار بگيريد، كارهاي صحيح را انجام بدهيد و سخنان صحيح به زبان بياوريد، اما اغلب به‌نظر نمي‌رسد که امور آن‌قدر رو‌به‌بهبود باشد.

پيش‌تر، وقتي براي نخستين بار بر ايدۀ كسب موفقيت پاي فشرديد، رضايت را در برآورده کردن توقعات کسانی يافتيد كه قوانين رسيدن به موفقيت را وضع مي‌كردند. معلمان، والدين و مربياني كه پيرامون شما بودند در وضع قوانين برای كسب موفقيت، مطمئن و با اعتماد‌به‌نفس به‌نظر مي‌رسيدند. «هميشه، سر وقت و در موعد مقرر به كارهايت رسيدگي كن؛ هميشه بهترين كاري را كه مي‌تواني انجام بده، به یاد داشته باش كه بايد سخت كار كني؛ هميشه صادق باش، براي رسيدن به مراحل بالاتر تلاش و جهد كن، بيشتر تلاش كن، موفقيت بدون درد و رنج به دست نمي‌آيد و مهم‌تر از همه، هرگز تسليم نشو.»

با گذر زمان، رضايت‌ حاصل از كسب تأييد قانون‌گذاران در شما رو به كاهش نهاد؛ زيرا اصولي كه ايشان براي رسيدن به موفقيت وضع كرده بودند، با وجود تلاش سخت شما نتايج موعود را به ارمغان نياورد. همچنين، وقتي به عقب برمي‌گرديد تا از تصوير كلي، چشم‌اندازي به دست آوريد و متوجه مي‌شويد كه اصول ايشان بيشتر اوقات، موفقيت واقعي را براي خودشان هم دربرنداشته‌ است، بيشتر نااميد و دل‌سرد مي‌شويد. اوضاع وقتي بدتر مي‌شود كه كساني را مي‌بينيد كه اصلاً از آن قوانين پيروي نمي‌كنند و بدون به‌كار بستن قاعده‌اي كه شما در يادگيري و به‌كار‌ بستن آن بسيار جدي و ساعي بوده‌ايد، به موفقيت دست يافته‌اند.

بنابراين با خود فكر مي‌كنيد: «اينجا چه خبر است؟ چگونه است آنان كه سخت كار مي‌كنند بسيار كم دريافت مي‌كنند، درمقابل آنان كه به‌نظر مي‌رسد خيلي كم كار مي‌كنند، بسيار زياد دريافت مي‌كنند؟ تحصيلات پرخرج من هيچ سود و منفعتي برايم نداشته است، درحالي‌كه ميليونرهاي صاحب ثروت‌هاي چندميليوني، دبيرستان را هم به اتمام نرسانده‌اند. پدر من همۀ روزهاي زندگي‌اش را سخت كار كرد، با وجود اين، خانوادۀ ما مجبور است براي مراسم تشييع‌جنازۀ او پول قرض كند. چرا تلاش مجدانۀ من، آن‌گونه كه بنا بود، به اداي قرض‌هايم نینجامید؟ چرا افراد ثروتمند كم هستند، درحالي‌كه بيشتر ما فقط براي برآورده ساختن نيازهاي ضروري‌مان دست‌وپا مي‌زنيم؟ من از چه چيزي غافل شده‌ام؟ افراد موفق از نظر مالي چه مي‌دانند كه من نمي‌دانم؟»