سرشار از آرامش

همه‌چیز خوب می‌شود

بسیار آسان است زندگی را در حالی سپری کنیم که برای آینده‌مان نگران باشیم، از اینکه رؤیایمان هنوز تحقق نیافته ناامید باشیم یا از رفتار بدی که دیگران با ما داشته‌اند، رنجش به دل داشته باشیم، اما به‌جای شکایت از سختی‌ها، به‌جای ناراحتی بابت اینکه برنامه‌هایتان درست از آب در نیامده‌اند و به‌جای از دست دادن آرامش و ناامید زندگی کردن، فقط کافی است این عبارت ساده را به‌خاطر بسپارید: همه‌چیز خوب می‌شود. خداوند هنوز بر تخت پادشاهی نشسته است. او قدم‌های شما را هدایت می‌کند. او شما را در مسیری قرار نمی‌دهد مگر آنکه هدفی برایتان در نظر گرفته باشد. وقتی وسوسۀ ناامیدی به سراغتان می‌آید، دائماً به خودتان یادآوری کنید که همه‌چیز خوب می‌شود. «بهترین مشتری‌ام را از دست داده‌ام، اما نگران نیستم. می‌دانم اتفاق بهتری در پیش است. همه‌چیز خوب می‌شود.» «در یک معاملة شغلی مغبون شده‌ام، اما اشکالی ندارد. خداوند حامی و پشتیبان من است، پس همه‌چیز خوب می‌شود.» «برای عزیزم دعا کرده‌ام، اما دعایم مستجاب نشد. ناراحت نیستم، زیرا می‌دانم او در بهشت شادمان و رها از درد است. همه‌چیز خوب می‌شود.» هنگامی که شما نگرش «همه‌چیز خوب می‌شود» را در پیش می‌گیرید، آسودگی خاطر و آرامش ذهنی شما را فرا می‌گیرد. فشارهای روانی از روی شما برداشته می‌شوند و نوسانات روحی آزارتان نمی‌دهد. می‌دانید چه در قلۀ کوه باشید چه در اعماق درّه، همه‌چیز خوب می‌شود. چه کسب‌وکارتان پررونق باشد، چه بی‌رونق، بازهم همه‌چیز خوب می‌شود. شما یک ذهن خودساخته دارید. می‌دانید خدا بزرگ‌تر از هر چیزی است که شما با آن روبه‌رو می‌شوید. مادامی‌که ایمانتان را حفظ کنید، همۀ نیروهای تاریکی هم که جمع شوند نمی‌توانند شما را متوقف کنند.

این همان کاری بود که سه نوجوان در کتاب دانیال[1] انجام دادند. شادراک[2]، میشاک[3] و آبدنیگو[4] مقابل بت طلایی پادشاه تعظیم نکردند. وقتی قرار بود آن‌ها را درون کورۀ آتشین بیندازند، آن‌ها می‌توانستند لب به شکایت باز کنند و بگویند: «خدایا، این عادلانه نیست. ما به تو خدمت می‌کنیم و حالا شاهد باش که چه بر سر ما می‌آید». درعوض آن‌ها به پادشاه گفتند: «ما تعظیم نمی‌کنیم. ما می‌دانیم که خدایمان ما را نجات می‌دهد، اما حتی اگر این کار را نکند، ما بازهم تعظیم نخواهیم کرد». آن‌ها درواقع می‌گفتند: «چه اوضاع بر وفق مراد ما باشد چه نباشد، همه‌چیز خوب می‌شود. چه دعاهایمان اجابت شوند چه نشوند، همه‌چیز خوب می‌شود». پادشاه آن‌ها را در کورۀ مشتعل انداخت و به‌طور طبیعی آن‌ها باید فوراً از بین می‌رفتند، اما وقتی پادشاه درون کوره را نگاه کرد، گفت: «مگر ما این سه نفر را با دست‌وپای بسته در آتش نینداختیم؟ من چهار نفر را می‌بینم که آزاد و رها بدون هیچ آسیبی راه می‌روند و به ‌نظر می‌رسد یکی از آن‌ها عیسی باشد». وقتی این نگرش «همه‌چیز خوب می‌شود» را حفظ می‌کنید، خالق هستی اتفاقاتی را رقم می‌زند که خودتان به‌تنهایی نمی‌توانستید باعث وقوع آن‌ها شوید.

شاید شما مانند این نوجوانان در موقعیتی باشید که ندانید چگونه باید از آن خلاصی یابید و نگران، دلسرد و ناامید باشید. در چنین شرایطی باید پیوسته با خودتان تکرار کنید همه‌چیز خوب می‌شود. «زندگی زناشویی‌ام دچار مشکل شده، اما غمگین نیستم. همه‌چیز خوب می‌شود»، «مدت‌هاست با این اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کنم و اکنون در جایی از زندگی که انتظارش را داشتم نیستم، اما دلسرد و ناامید هم نیستم. کار خدا هنوز با من تمام نشده است. من هنوز فرصت دارم. همه‌چیز خوب می‌شود»، «هرگز تصورش را هم نمی‌کردم که با بیماری، ورشکستگی یا طلاق روبه‌رو شوم، اما باید بگویم که همه‌چیز خوب می‌شود. من نگران و ناراحت نیستم، زیرا می‌دانم کنترل همۀ امور در دست خداوند است.»

شاید هنوز مجرد هستید و فکر می‌کنید که باید تاکنون با فرد موردنظرتان آشنا می‌شدید. بگذارید به شما دلگرمی بدهم که همه‌چیز خوب می‌شود. خدا از قبل فرد درستی را برای شما در نظر گرفته است. او در آیندۀ شما جای دارد. هنوز هم دیر نشده است. با خدا همسو شوید. این فکر را از سرتان بیرون کنید که این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد. همواره این نگرش را پرورش دهید که همه‌چیز خوب می‌شود. شاید فرزندتان انتخاب‌های نادرستی داشته باشد. نگرانی شما چیزی را حل نمی‌کند. بی‌خوابی هم درمان این مشکل نیست. فقط در تمام طول روز افکارتان را با نگرش همه‌چیز خوب می‌شود پر کنید. ندایی درونی را می‌شنوید که می‌گوید: «اگر تغییری حاصل نشود چه؟» در جواب بگویید: «همه‌چیز خوب می‌شود». «اگر این روش جواب ندهد چه؟» بگویید: «همه‌چیز خوب می‌شود». «اگر بیشتر به دردسر بیفتد چه؟» بگویید: «همه‌چیز خوب می‌شود.»

همه‌چیز خوب می‌شود را جایگزین افکار نگران‌کننده‌تان کنید. شاید گزارش پزشکی‌ای که در دست دارید، حاوی خبر خوبی نباشد، به زبان راندن مداوم این کلمات کار آسانی است: تو نمی‌توانی از عهدۀ آن برآیی. یاد بگیر با آن کنار بیایی. نه، این جملات را رها کنید و به‌جای آن بگویید: همه‌چیز خوب می‌شود. خداوند تعداد روزهای زندگی‌ام را تکمیل می‌کند. هیچ‌چیز نمی‌تواند مرا از میان دستان خداوند بیرون بکشد. شاید گرفتار یک دعوای حقوقی باشید که آزارتان می‌دهد و این عادلانه نیست، اما بگویید: «همه‌چیز خوب می‌شود. دشمن در دامی که خودش برای من پهن کرده است می‌افتد». وقتی درمورد آن مراقبه می‌کنید، بگویید: «خدایا! من به تو اعتماد دارم. تو بزرگ‌تر از این مانع هستی. تو می‌توانی هر شرایطی را تغییر دهی.»

این فقط یک علف هرز است

جالب اینجاست که نوجوانان یهودی وقتی اتفاق نادرستی برایشان رخ داد، کار درست را انجام دادند. بندۀ مخلص درگاه خدا بودن به این معنا نیست که شما از مشکلات در امان خواهید بود. شما بدون اینکه طعم مخالفت‌ها، موقعیت‌های ناعادلانه و بدرفتاری دیگران را نچشیده باشید نمی‌توانید به سرنوشتی که برایتان مهیا شده است، دست پیدا کنید. وقتی زندگی علیه شما پیش می‌رود، بسیار آسان است که بگویید به این مشکلات نگاه کن، هیچ‌چیز سر جایش نیست، اما حقیقت این است که زمانی سروکله موانع پیدا می‌شود که خدا چیز شگفت‌انگیزی را در مسیر شما قرار داده باشد. در شرایط دشوار بگویید «همه‌چیز خوب می‌شود» و بدانید که وجود موانع، نشانه‌ای است که به شما می‌گوید یک رخداد عالی در راه است. کتاب مقدس می‌گوید: «وقتی با رنج و دشواری بسیار مواجه می‌شوید، آن را عجیب و غیرمنتظره نپندارید». وقتی زندگی غافلگیرتان می‌کند و با چالشی مواجه می‌شوید که انتظارش را نداشتید، خشمگین نشوید. گاهی‌اوقات وقوع مشکلات به ‌این ‌علت نیست که قدم اشتباهی‌ای برداشته‌اید، بلکه به این معناست که کار درستی انجام داده‌اید.

در کتاب مقدس آمده است: کشاورزی در مزرعه‌اش گندم کاشت. آن بذر، بذر خوبی بود. او کارش درست بود، اما شب‌هنگام که کشاورز در خواب بود، دشمنی مخفیانه به مزرعه وارد شد و در زمین او بذر علف هرز کاشت. وقتی دانه‌ها جوانه زدند و سر از خاک درآوردند، علف‌های هرزی در میان خوشه‌های گندم ظاهر شدند. کارگران کشاورز پرسیدند: «علف‌های هرز از کجا آمده‌اند؟ شما این بذرها را نکاشتید». هرگاه راه درستی را در پیش می‌گیرید، خدا را در نظر می‌گیرید، مؤثر واقع می‌شوید و به دیگران کمک می‌کنید. اگر در میان گندم‌های خود علف هرزی پیدا کردید، متعجب و حیران نشوید. این واقعه مانند ماجرای کشاورز به این معنا نیست که شما کار اشتباهی انجام داده‌اید. ممکن است فکر کنید: من بیست سال تمام وفاداری‌ام را به این شرکت نشان دادم. پس چرا آن‌ها رفتار نامناسبی با من داشتند؟ من در بزرگ کردن بچه‌هایم سنگ تمام گذاشتم، چرا آن‌ها از مسیر درست منحرف شدند؟ این‌ها فقط علف‌های هرزی هستند که دشمن در زمینتان کاشته است تا سعی کند شما را دلسرد کند، حواستان را پرت کند و شما را از هدفتان دور کند، اما خبر خوب اینکه علف‌های هرز زندگی‌تان نمی‌توانند شما را از سرنوشتتان بازدارند. اگر آن مشکل قرار بود در برنامه‌ای که خدا برای زندگی شما در نظر گرفته، خللی ایجاد کند، خدا هرگز به آن اجازۀ ورود نمی‌داد. من آموخته‌ام که علف‌های هرز همیشه پیش از محصول ظاهر می‌شوند. وقتی کسب‌وکارتان از رونق می‌افتد، فرزندتان مشکل‌‌ساز می‌شود یا رابطۀ عاطفی‌تان رنگ می‌بازد، نهراسید. شما به موفقیتتان نزدیک‌تر شده‌اید. فصل برداشت محصول از راه می‌رسد. نشانۀ آن علف‌های هرزی هستند که زودتر از محصول سر از خاک درآورده‌اند.

به‌جای اینکه آشفته‌خاطر شوید و بگویید: باور نمی‌کنم چنین اتفاقی افتاده باشد، باید این نگرش را در پیش بگیرید: این فقط یک علف هرز دیگر است. مشکل بزرگی نیست. من آن را نکاشته‌ام و قصد هم ندارم آن را برداشت کنم. خدا گفته است که از آن مراقبت خواهد کرد. اگر به هر دلیلی از محل کار خود اخراج شدید، وحشت نکنید. این فقط علف هرزی است که از خاک بیرون زده است. اگر بر ایمان خود باقی بمانید، خدا شغل بهتری را سر راهتان قرار می‌دهد. اگر گزارش پزشکی‌تان چنگی به دل نمی‌زند، ناامید نشوید و نگویید «خدایا، چرا من؟» نه، به آن بیماری به چشم یک علف هرز نگاه کنید. این بیماری نیامده است که بماند؛ موقتی است و نمی‌تواند شما را از رسیدن به سرنوشتتان بازدارد. شما بندۀ خداوند بلندمرتبه هستید. شاید دوستی با شما بدرفتاری و رابطه‌اش را با شما قطع کرده باشد. دفعة بعد که او را دیدید، فقط زیر لب بگویید: «سلام، علف هرز». شما برای رسیدن به فردی که مقصود خلقت خدا بوده، به این‌گونه افراد هیچ احتیاجی ندارید.

داستان کشاورز این‌گونه پایان می‌یابد که کارگران از کشاورز می‌پرسند: «بهتر نیست علف‌های هرز را بیرون بیاوریم؟» کشاورز می‌گوید: «نه، فقط منتظر می‌مانیم تا زمان برداشت گندم فرا برسد. علف‌های هرز در زمان درست از بین خواهند رفت». این همان چیزی است که خدا به ما می‌گوید. وقتی علف‌های هرز به‌طور غیرمنتظره در زندگی‌تان پدیدار می‌شوند (چالش‌های غیرمنتظره، بیماری، مشکل شغلی) لازم نیست با آن‌ها وارد مبارزه شوید. همۀ وقت خود را صرف بیرون کشیدن علف‌های هرز نکنید. شما این توانایی را ندارید تا با اتکا بر قدرت خود همه‌چیز را سروسامان دهید. اگر دائماً سعی کنید رفتار دیگران را اصلاح کنید، شرایط بدی را بهبود ببخشید یا گره‌ای را باز کنید، چیزی جز ناامیدی عایدتان نمی‌شود. کتاب مقدس می‌گوید: «کسانی که ایمان آورده‌اند، در آسودگی و آرامش به سر خواهند برد». گاهی‌اوقات بگویید: «خدایا، اطمینان دارم که تو از علف‌های هرز من مراقبت می‌کنی. من آن‌ها را نکاشته‌ام و می‌دانم که مجبور نیستم آن‌ها را برداشت کنم». شما خدا را از یاد نمی‌برید، سعی می‌کنید بهترین نسخۀ خودتان باشید و خدا انسان‌های اشتباهی را از سر راهتان‌ برمی‌دارد، آنچه از شما ربوده شده است را به شما بازمی‌گرداند و شرایطی که در آن