کتاب پیشِ رو یکی از کهنترین و محبوبترین کتابها در حوزة جنگ و آموزش استراتژیهای جنگی است که با استناد به متون کهن چینی و پژوهشهای بسیاری از مورخان، قدمت آن تا چهارصد سال پیش از میلاد مسیح تخمین زده شده است.
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
با توجه به پندها، سخنها و استراتژیهای عمیق سون تزو، نویسندة کتاب هنر جنگ، بسیاری از مشاهیر و چهرههای بزرگ سیاسی از این آموزهها استفاده یا به آن اشاره کردهاند. برای مثال، میتوان از ناپلئون بناپارت، مائو رهبر و بنیانگذار جمهوری خلق چین، مارشال شاپوشنیکوف، رئیس ستاد کل ارتش سرخ شوروی و بسیاری از فرماندهان ارتش امریکا نام برد.
ازجمله نویسندگان عصر حاضر که در آثار خود همواره کوشیدهاند با استناد به متون کهن و آموزههای باستانی به تحلیل قدرت و استراتژیهای جنگی بپردازند، نام رابرت گرین به چشم میخورد که در کتابهای ۴۸ قانون قدرت و ۳۳ استراتژی جنگ، بخشهایی از پندهای سون تزو را ذکر کرده است. ازاینرو بر خود واجب دانستهام تا ترجمة این اثر ارزشمند را با حفظ امانتداری، برای شما خوانندگان عزیز آماده کنم. امید است از خواندن آن لذت ببرید.
شایان ذکر است، نسخههای متفاوتی از کتاب هنر جنگ به زبان انگلیسی وجود دارد که تعداد زیادی از آنها، مقدمههای طولانی و بسیار تخصصی از مطالعات مورخان درمورد صحتوسقم گفتهها و پندهای سون تزو، دورة زندگی وی، معنای نشانهها در رسمالخط چینی و موارد دیگری را شامل میشوند و این مطالب بهقدری تخصصی است که از حوصلة خوانندگان خارج است. ازسویی، بسیاری از نسخهها نیز بسیار چکیده و کوتاه هستند و آنچه را که شایسته است، انتقال نمیدهند. ازاینرو کوشیدهام تا جای امکان، بحثهای تخصصی را مطالعه کرده و برحسب مورد در متن سیزدهگانة کتاب، آنها را با شما خوانندگان عزیز در میان بگذارم تا از اشتیاقتان برای خواندن این اثر ارزشمند با مقدمههای طولانی و آنهم پیش از اطلاع از سخن اصلی، نکاهم.
در هنگام خواندن کتاب در نظر داشته باشید که تا آن زمان، کتابی دربارة اصول و فنون جنگ و استراتژیهایی برای پیروزی وجود نداشته و اغلب، حتی از حیلههای جنگی هم بهره نمیبردهاند. برای مثال، در دورههای کاشت و برداشت محصول، جنگ و نبرد کاملاً ممنوع بود یا پادشاهی که به درستکاری و عدالت از او نام برده میشد، هرگز تقلب، حیلهگری یا دروغگویی را تاب نمیآورد و هیچگاه برای ضربه زدن به دشمنانش، ناجوانمردانه از این فرصت بهرهبرداری نمیکرد.
یک نمونة واضح برای نشان دادن بیهودگیهایی که اجرای این مقررات میتوانست بهدنبال داشته باشد، در واقعهای در سال ۶۳۸ پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوست. در آن زمان ژیانگ، پادشاه سونگ، با ارتش چو مواجه شد، طوری که رودخانة هنگ بین آنها قرار گرفت. وقتی نیروهای چو به اواسط رودخانه رسیدند، وزیر پادشاه سونگ توصیه کرد که سپاه به آنها حملهور شود، اما پادشاه این تصمیم را نپذیرفت. زمانی که ارتش کاملاً به خشکی رسید و هنوز به آمادهسازی جنگی نپرداخته بود، وزیر بار دیگر پادشاه را به حمله تشویق کرد و مدام بر این توصیه اصرار ورزید. پادشاه وزیر مزاحم خود را ساکت کرد و گفت: «یک مرد بافضیلت و پرهیزگار حریف ناتوان را خُرد نمیکند و پیش از آنکه دشمن سپاه خود را بهصف کند و آرایش جنگی دهد، به او حمله نخواهد کرد». درنتیجه پادشاه زخمی شد و سپاه شکست خورد. این رویداد بهنقل از مائو تسهتونگ قابلتوجه است که اغلب میگفت: «ما پادشاهِ سونگ نیستیم!»
البته سون تزو معتقد بود که یک استراتژیست جنگی، باید قادر باشد ارتش دشمن را بدون درگیری نظامی شکست دهد، شهرها را بدون محاصره به تصرف درآورد و یک حکومت را بدون خونریزی سرنگون کند. او همواره معتقد بود که جنگ طولانیمدت هیچگاه به نفع هیچ کشوری نخواهد بود. ازاینرو متذکر شده است، چنانچه جنگیدن سه شرط: (1) کوتاهترین زمان؛ (2) حداقل زیان و تلفات انسانی و (3) وارد آوردن حداقل زیانهای ممکن به دشمن را برآورده کند، پیروزی مسلم و قطعی خواهد بود.
در پایان، امیدوارم خواندن توصیههای فردی که ادبیات چین خود را وامدار او میداند، برای شما عزیزان نیز دلنشین باشد و بتوانید آنها را در زندگی خود به کار ببرید تا در نبرد زندگی پیروز باشید.
فاطمه باغستانی
مهر ۱۴۰۲
آنطور که سوما چن[1] میگوید، سون تزو[2] از بومیان ایالت چی[3] بوده و نام اصلی او سون وو[4] است. او در کتاب خود، هنر جنگ، به بررسی احوال پادشاه ایالت وو[5] میپردازد و تمام اصول این کتاب را روی زنان آزمایش میکند. سون تزو چندین فرمانده را تربیت کرده بود و خود فرماندهی ارتشی را بر عهده داشت. این ارتش توانست ایالت چو[6] را شکست دهد و وارد پایتخت یینگ[7] شود. توجه هولو[8]، پادشاه وو، با دیدن هنر جنگ به سون تزو جلب شد و به او گفت: «من سیزده فصل از کتاب شما را با دقت خواندهام. آیا میتوانم نظریههای شما را در مدیریت سربازان روی آنها امتحان کنم؟»
سون تزو گفت: «بله، اختیار با شماست.»
هولو پرسید: «آیا میتوانم این نظریهها را روی زنان نیز اجرا کنم؟»
سون تزو بازهم پاسخ مثبت داد. بنابراین تمهیدات انجام شد و صدوهشتاد زن از قصر بیرون آورده شدند. سون تزو آنها را به دو دسته تقسیم کرد و برای هر گروه، یکی از زنان موردعلاقة پادشاه را بهعنوان سرپرست انتخاب کرد. او از همة زنها خواست تا نیزه در دست بگیرند و سپس به آنها گفت: «شما فرق بین عقب و جلو، راست و چپ را تشخیص میدهید، پس زمانی که دستور دادم "بهجلو" باید مستقیم به جلو نگاه کنید. وقتی گفتم "بهچپ" باید به سمت چپ برگردید. وقتی گفتم "بهراست" باید به سمت راست بچرخید و وقتی گفتم "بهاطراف" باید از سمت راست به عقب برگردید». زنان موافقت کردند. پس از آن، دستورات بهطور کامل و دقیق توضیح داده شدند. سون تزو ابتدا نیزهها و تیرها را بین دو گروه تقسیم کرد، سپس صدای طبل نواخته شد و دستور «راستگرد» صادر شد، اما ناگهان زنان خندیدند. سون تزو گفت: «اگر دستورات واضح نیستند و کامل درک نشدهاند، ایراد از فرمانده است». سپس تمرین را دوباره آغاز کرد و این بار دستور «چپگرد» داد. باز هم زنان خندیدند. سون تزو با عصبانیت فریاد زد: «اگر دستورات قابلدرک نیستند، تقصیر از فرمانده است، اما اگر دستورات روشن هستند و سربازان سرپیچی میکنند، تقصیر از سرپرست و افسر بالای سرشان است». پس از آن دستور داد که سرپرستها اعدام شوند.
پادشاه وو که این جریان را از بالای عمارت نظاره میکرد، وقتی دید دو زن موردعلاقهاش ممکن است اعدام شوند، یکه خورد و شتابزده این پیام را برای سون تزو فرستاد: «درحالحاضر از توانایی فرماندهمان برای مدیریت قشون رضایت کامل داریم. اگر این دو سوگلی را از دست بدهیم، دیگر طعام و نوشیدنی نیز از گلویمان پایین نخواهد رفت. خواهان آنم که آن دو اعدام نشوند». سون تزو پاسخ داد: «من روزی بهعنوان فرماندة نیروهای نظامی اعلیحضرت انتخاب شدم و فرمان کنونی من دقیقاً مطابق با اوامر ایشان است، پس نمیتوانم درخواست شما را بپذیرم.»
بهاینترتیب، دو افسر زن به دار آویخته شدند و سون تزو بیدرنگ دو فرد دیگر را به سرپرستی دو گروه گمارد. وقتی این کار تمام شد، طبل دوباره نواخته شد تا تمرین از سر گرفته شود. این بار زنان از تمام دستورات اطاعت کردند: گردش به راست، گردش به چپ، حرکت به جلو، عقبگرد، زانو زدن یا ایستادن. همة اوامر بدون کوچکترین سروصدایی انجام شد. پس از آن، سون تزو پیکی را خدمت شاه فرستاد و گفت: «سرورم، سربازان شما اکنون بهخوبی آموزش دیدهاند و شما میتوانید برای بازرسی تشریففرما شوید. آنها آمادهاند تا در هر زمینهای که پادشاه اراده کند، به خدمت گماشته شوند و بیآنکه ذرهای نافرمانی کنند، از آب و آتش بگذرند»، اما پادشاه در پاسخ گفت: «به آنها اجازه دهید تمرین را رها کنند و به اردوگاه بازگردند. درحالحاضر تمایلی برای پایین آمدن و بازرسی وضعیت سربازان ندارم.»
سون تزو گفت: «پادشاه مرد عمل نیست و فقط سخنرانی میکند». پس از این اتفاق، هولو متوجه شد که سون تزو همان مردی است که بهخوبی میتواند ارتش را اداره کند و سرانجام او را بهعنوان فرماندة کل برگزید. سون تزو توانست در غرب ایالت چو را شکست دهد و راه را به سمت پایتخت یینگ باز کند. در شمال نیز توانست ایالتهای چی و چن[9] را از حضور خود به وحشت بیندازد. سرانجام شهرتش در میان شاهزادگان فئودال نیز گسترش یافت و سون تزو توانست در اقتدار پادشاه سهیم شود.
هولو، پادشاه ایالت وو، در سال سوم سلطنتش، ۵۱۲ پیش از میلاد، با فرماندهی تزو هسو[10] و پوپی[11] به چو حمله کرد. او شهر چو را محاصره کرد و دو پسر پادشاه آنجا را که قبلاً فرماندهان وو بودند، کشت و سپس به این فکر کرد که به پایتخت، شهر یینگ، حمله کند، اما فرمانده سون تزو به او گفت: «ارتش خسته است و این کار ممکن نیست. باید صبر کنیم». پادشاه هولو در سال نهم، ۵۰۶ پیش از میلاد، وو تزو هسو و سون تزو را خطاب قرار داد و گفت: «شما قبلاً گفتید امکان حمله به یینگ وجود ندارد. آیا هنوز زمانش نرسیده است؟» دو مرد جواب دادند: «فرماندة چو، تزو چانگ[12]، بسیار حریص است و شاهزادگانِ تانگ[13] و تزای[14] هر دو از او بیزارند. اگر سرورمان میخواهد حملهای پیروزمندانه داشته باشد، ابتدا باید تانگ و تزای را متقاعد کند و به سمت خود بکشاند و آنوقت موفقیت از آنِ شما خواهد بود». پادشاه هولو این توصیه را پذیرفت و در پنج نبرد چو را شکست داد و به سمت یینگ لشکرکشی کرد.
در مستندات بهجامانده، این آخرین باری است که چیزی دربارة سون تزو ثبت شده است و اینطور به نظر میآید که او نتوانسته است از جراحتهای وارده در سال ۴۹۶ پیش از میلاد جان سالم به در ببرد.
پس از آن زمان، تعدادی از سربازان مشهور یکی پس از دیگری برخاستند. یکی از آنها کائو فان[15] بود که دولت چین او را به خدمت گرفت. دیگری وانگ تزو[16] بود که در خدمت چی بود و آنیکی هم سون تزو که به وو خدمت میکرد. این سه مرد اصول جنگ را گسترش دادند و این اصول را در پرتو جدیدی معرفی کردند.
شکی نیست که سوما چیین[17] درمورد شخصیت تاریخی سون تزو ایمان داشته و بدون استثنا او را مهمترین مقام باصلاحیت در آن دوره میدانسته است. نکات مهم جدیدی درمورد سون تزو وجود دارند که عبارتاند از:
1. سون تزو در ابتدا توسط وو تزو هسو به پادشاه هولو معرفی شده است.
2. گفته میشود که سون تزو از بومیان وو بوده است.
3. تزو قبل از این در دوران بازنشستگی به سر میبرده و هیچیک از معاصرانش از توانمندیهای نظامی او خبر نداشتهاند.
در یک متن چینی باستانی به نام هوآی نان تزو[18] درمورد سون تزو آمده است: «زمانی که پادشاه و وزرا اشتباهی عجیب میکردند و راه درست را نمیدانستند، حتی برای سون تزو نیز غیرممکن بود که با دشمنان مقابله کند». اگر به این متن اعتماد کنیم، باید بگوییم که در این متن مرگ سون تزو در ۱۲۲ پیش از میلاد ثبت شده است.
لیو هسیانگ[19] گفته است: «سون تزو با سیهزار سرباز خود، به ارتش چو با دویستهزار سرباز فاتح شد و دلیلش این بود که سربازان ارتش چو از اصول خاصی پیروی نمیکردند و انضباط نداشتند.»
تنگ مینگشی[20] گفته است: «در سالهای ۵۴۷ تا ۴۹۰ پیش از میلاد، دوک چینگ چی، نام خانوادگی سان را به پدربزرگ سون تزو داد». سان پینگ[21]، پدر سون تزو، از سبک چانگ چینگ[22] تبعیت میکرد. در آن زمان خویشاوندان تیین پائو[23] شورشی عظیم به پا کرده بودند و همین باعث شده بود پدر سون تزو به وو بگریزد.
مستند جالبی از اواخر دوران هان[24] باقی مانده که درواقع مقدمهای کوتاه است که سائو سائو[25] آن را نوشته است. او در این مقدمه گفته است:
من شنیدهام که نیاکان ما از تیر و کمان برای پیروزی استفاده میکردهاند. لون یو[26] میگوید: «قدرت نظامی باید کامل باشد». شو چینگ[27] ارتش را یکی از هفت ستون دولت میدانست. آی چینگ[28] نیز میگوید: «ارتش نشانة استحکام و عدالت بود و یک رهبر باتجربه میتوانست شانس و ثروت زیادی داشته باشد». شی چینگ[29] میگوید: «فرمانده میتواند خشم پادشاه را زیاد کرده و کاری کند که او قشونش را به حرکت درآورد». امپراتور زرد، تانگ و وو وانگ[30] همگی برای بقای نسل خویش از نیزه استفاده میکردهاند. سوما فا[31] میگوید: «اگر یک تن فرد دیگری را بهعمد به قتل برساند، درحقیقت خودش را کشته است». کسانی که فقط بر معیارهای جنگافروزی متکی هستند، از بین خواهند رفت و آنانی که فقط بر معیارهای صلحآمیز متکی هستند نیز نابود خواهند شد، زیرا نه افراط درست است و نه تفریط. نمونههایی از این موارد عبارتاند از فو چای[32] و ین وانگ[33] که در دو سر این طیف عمل میکردند. در موضوعات نظامی، خرد و حکمت حکم میکند که آرامش و صلح را حفظ کنیم و فقط وقتی شرایط اقتضا میکند، قشون خویش را به حرکت درآوریم.
سائو سائو میگوید: «کتابهای زیادی با موضوع جنگ خواندهام، اما اثر سون تزو از همه عمیقتر است». سون تزو بومی ایالت چی و نام اصلی او وو بود. او هنر جنگ را در سیزده فصل برای هولو، پادشاه وو، نوشت. اصول این کتاب روی زنان امتحان شد و سپس سون تزو به فرماندهی منتصب شد. او ارتشی را به سمت غرب برد، بر سرزمین چو تسلط یافت و وارد پایتخت یینگ شد. در شمال نیز چی و چن را غافلگیر کرد. صدها سال یا شاید بیشتر پس از او، سون پین[34] زندگی میکرد. او از نوادگان وو یا همان سون تزو بود. سون تزو در اصول برنامهریزی، اهمیت به سرعت در میدان نبرد، شفافیت عقاید و عمق طراحی حرکات استراتژیک هیچ رقیبی نداشت و کسی نمیتوانست از او انتقاد کند. همعصران من نتوانستهاند مفهوم کامل دستورات سون تزو در کتاب هنر جنگ را به کار گیرند و از موارد جزئی آن پیروی کردند و بخشهای مهم و ضروری را نادیده گرفتند. همین انگیزهای شد تا کل موضوع را توضیح دهم.
سیزده فصل کتاب برای پادشاه هولو نوشته شده است. در مستندات ارائهشدة گوناگون به این مطلب اشاره شده که فرمانروا مخاطب این اثر است. در فهرست اثر هان شو[35]، مقدمهای وجود دارد که بحثی طولانی را میطلبد. اثر سون تزو برای پادشاه ظاهراً فقط به این سیزده فصل شناختهشده برای سوما چن یا افرادی که درحالحاضر آن را در اختیار دارند، محدود نیست. چانگ به متن ویرایششدة هنر جنگ سون تزو اشاره میکند که در آن سیزده فصل را بخش نخست معرفی میکند و تأکید دارد که کتاب دو بخش دیگر نیز دارد. همین موضوع موجب شده بسیاری همین سیزده فصل را نیز جعلی بدانند. این روایت نیز وجود دارد که سون تزو قبل از دیدار با پادشاه هولو فقط سیزده فصل را نوشته بوده و ادامة آن را بهصورت پرسش و پاسخ بین خودش و پادشاه بعدها نوشته است. پی ایسون[36] از این ادعا اینگونه دفاع میکند: «پادشاه هولو سون تزو را دعوت کرد و از او سؤالاتی دربارة هنر جنگ پرسید. هر بار که او فصلی از کتابش را ارائه میکرد، پادشاه نمیتوانست کلماتی برای تحسین آن بیابد.»
[1]. Suma Chien
[2]. Sun Tzu
[3]. Chi
[4]. Sun Wu
[5]. Wu
[6]. Chu
[7]. Ying
[8]. Ho Lu
[9]. Chin
[10]. Tzu Hsu
[11]. Popei
[12]. Tzu Chang
[13]. T'ang
[14]. Tsai
[15]. Kao-fan
[16]. Wang Tzu
[17]. سوماچیین: کاتب بزرگ سلسلة هان و پدر تاریخنگاری چین. ـ م.
[18]. Huai-nan Tzu
[19]. Liu Hsiang
[20]. Teng Ming-Shih
[21]. Sun Ping
[22]. Chang Ching
[23]. Tien Pao
[24]. Han
[25]. Tsao Tsao
[26]. Lun Yu
[27]. Shu Ching
[28]. I Ching
[29]. Shih Ching
[30]. Wu Wang
[31]. Su-ma Fa
[32]. Fu Chai
[33]. Yen Wang
[34]. Sun Pin
[35]. Han Shu
[36]. Pi Ihsun
مشخصات
- کد کتاب
- 10665
- شابک
- 978-622-220-921-6
- نام کتاب
- هنر جنگ
- نویسنده (ها)
- سون تزو
- مترجم (ها)
- فاطمه باغستانی
- موضوع کتاب
- موفقیت و مدیریت
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 175
- تاریخ چاپ
- سال 1402