فرمانروای خودت باش

فصل اول

فرمانرواي خودتان باشيد

فضايي در اطراف شما وجود دارد كه فقط متعلق به خودتان است و افكار، نگرش‌ها و احساسات شما از آنجا سرچشمه مي‌گيرد. شما بيشتر وقت خود را در اين فضا مي‌گذرانيد، اينجاست كه همه‌چيز را مي‌بينيد و مي‌شنويد. اين فضا در اطراف شماست و شما مي‌توانيد كاملاً آن را كنترل كنيد. دليل اينكه بعضی افراد همواره در نگراني به‌سر مي‌برند، احساس آسيب‌ديدگي مي‌كنند و انرژي منفي دارند، اين است كه آن‌ها اجازه مي‌دهند هرچيزي به اين فضا وارد شود. آن‌ها كل روزشان را با شنيدن اخبار گوناگون خراب مي‌كنند، پاي تماشاي گزارش‌های پزشكي مي‌نشينند و با افرادي كه شخصيتي منتقدانه دارند، ناهار مي‌خورند. هنگام رانندگي، شخصي راه آن‌ها را سد مي‌كند و همين كافي است تا بقية روزشان را با ترشرويي سپري كنند. مشكل اينجاست كه اين گروه از افراد هيچ كنترلي بر فضاي اطرافشان ندارند. شما بايد مراقب آنچه به ذهنتان راه مي‌یابد، باشید. درست است كه نمي‌توانيد از وقوع چيزهاي منفي جلوگيري كنيد، اما می‌توانید اجازه ندهيد آن‌ها در روح و روان شما نفوذ كنند.

شما بايد فضاي اطرافتان را از ایمان، ستایش، امید و پیروزی آکنده سازید. اين به خودتان بستگي دارد كه به هر آنچه مي‌خواهد فضاي شما را مسموم كند، بگوييد: «نه، متشكرم. به تو خوشامد نمي‌گويم.» وقتي در محل كار، يك نفر شما را از قلم مي‌اندازد و به جلسه دعوت نمي‌كند، رنجش و ناراحتي به‌سرعت به سراغتان می‌آید و به شما مي‌گويد: «خشمگين باش، ترشرويي كن. اين منصفانه نيست.» شما مي‌توانيد آن را به درونتان راه دهيد و ناراحت و عصبي شويد يا اينكه به آن بگوييد: «متأسفم رنجش. من به تو خوشامد نمي‌گويم. متأسفم ترشرويي، اينجا جايي براي تو نيست. من مي‌خواهم آرامشم را حفظ كنم. مي‌خواهم از روزم لذت ببرم.» شما هرگز نمي‌توانيد اعمال و رفتار ديگران را كنترل كنيد، اما اين توانايي را داريد که افكار، نگرش‌ها و واكنش‌هاي خودتان را كنترل کنید.

ضرب‌المثلي است كه مي‌گويد: «شخصي كه نمي‌تواند بر روح و روانش حكومت كند، مانند شهري است كه همة حصارهاي اطرافش فرو ريخته باشد.» در زمان پادشاهي سليمان، ديوارهايي اطراف شهر كشيده شده بود كه از آن محافظت مي‌كردند. اگر ديوارها فرو مي‌ريختند، دشمنان مي‌توانستند به شهر وارد شوند و آنجا را تصرف كنند. دربارة شما هم همين‌طور است. اگر شما نتوانيد ديوارهاي اطرافتان را حفظ كنيد، اگر بر فضاي اطرافتان حكومت نكنيد و حد و مرزهايي تعيين نكنيد، هر چيزي مي‌تواند به آن وارد شود؛ مثلاً اگر فرزندتان از مسير درست منحرف شود، به‌جاي اينكه اعتماد داشته باشيد كه خداوند او را در ميان دست‌هایش حفظ مي‌كند، نگراني به سراغتان مي‌آيد و خواب شبانه‌تان را مي‌گيرد يا مثلاً اگر كسب‌وكارتان از رونق بيفتد يا مشتريانتان را از دست بدهيد، به‌جاي اينكه بگوييد خدا منبع قدرت من است و همه‌چيز را سروسامان مي‌دهد، استرس و افكار نگران‌كننده دست از سرتان برنمي‌دارد و مي‌گوييد: حالا بايد چه كار كنم؟ اگر شخصي دربارة شما بدگويي كند و سعي كند شما را در نگاه ديگران خراب كند، به‌جاي اينكه فرصت دهيد تا خداوند به‌جاي شما مبارزه کند، به‌راحتي اجازه مي‌دهيد تا رنجش و آزردگی خاطر به درونتان راه یابد. سپس حالت تدافعي به خود مي‌گيريد و تمام تلاشتان را به‌کار می‌برید تا ثابت كنيد كه شما آن فردی كه آن‌ها مي‌گويند نيستيد. درواقع، وقت باارزش خود را براي موضوعي كه واقعاً اهميت ندارد هدر مي‌دهيد. شما به تأييد آن‌ها نياز نداريد؛ خدا قبلاً بر شما مهر تأييد زده است. اكنون شما بايد ديوارهايی اطرافتان بسازید. اجازه ندهيد حالت منفي بودن در درونتان سكني گزيند. زمان شما بسيار ارزشمند است، وظيفة شما بسيار مهم است، نبايد به هرچيزي اجازة ورود بدهيد. انتخاب‌گر باشيد. اگر چيزي مثبت، اميدبخش و پيام‌آور خوبي‌ها نيست، روي آن وقت صرف نكنيد. شما نمي‌توانيد كل جهان را كنترل كنيد، اما مي‌توانيد فضاي اطراف خودتان را تحت كنترل درآوريد.

بر قلمرو خود حكومت كنيد

كتاب مقدس مي‌گويد: خدا شما را خلق كرده است تا پادشاه باشيد و در زندگي‌تان سلطنت كنيد. چيزهاي منفي خواهند آمد، اما يادتان نرود كه شما حاكم هستيد. شما اين قدرت را داريد که تصميم بگيريد چه چيزهايي را به درونتان راه بدهيد. آيا من مي‌خواهم در اين رنجش باقی بمانم؟ آيا مي‌خواهم با اين فرد كه قصد دارد مرا تنزل دهد، معاشرت كنم؟ آيا مي‌خواهم روي اين شكست نامطلوب تمركز كنم و مدام به حال خود افسوس بخورم؟ اين به خودتان بستگي دارد. شما با نگرش‌هايتان و با آنچه انتخاب مي‌كنيد تا روي آن تمركز كنيد، بر قلمروتان حكومت مي‌كنيد.

وقتي به اخبار گوش مي‌دهيم، با انواع جنبه‌هاي منفي روبه‌رو مي‌شويم. دربارة حوادث طبيعي، تفرقه‌اندازي در سياست و مشکلات جوامع چيزهايي مي‌شنويم. اگر شما اجازه دهيد تا تفرقه به روحتان وارد شود يا عصبانیت و خشم به درونتان راه يابد، افكار شما مسموم مي‌شود، شادي‌تان به سرقت مي‌رود و شما به فردي ترشرو و تلخ تبديل مي‌شويد. شما بايد فعال و پويا باشيد. توجه كنيد آیا چيزي كه مي‌بينيد و مي‌شنويد، باعث پيشرفت شما مي‌شود؟ شما را مثبت‌تر و اميدوارتر مي‌كند يا شخصيت شما را تخريب مي‌كند، به شما استرس مي‌دهد و شما را خشمگين و ناراحت مي‌كند؟ شما در فضاي اطرافتان به هيچ‌يك از آن‌ها نياز نداريد. زندگي به‌طور طبيعي سختي‌هاي خودش را دارد، چه برسد به اينكه بخواهد با اضافه شدن اين جنبه‌هاي منفي سخت‌تر هم بشود.

مردي تعريف مي‌كرد كه او قبلاً در مسير رفتن به محل كارش در اتومبيل خود هر روز يك ساعت تمام به يك گفت‌وگوي راديويي گوش مي‌كرد. برنامه دربارة اخبار و مسائل سياسي بود و افراد گوناگون به برنامه تلفن مي‌زدند و دربارة موضوع مباحثه مي‌كردند. مرد با شنيدن صحبت‌هاي آن‌ها آشفته و عصبي مي‌شد و هنگامي كه به محل كارش مي‌رسيد بي‌تاب و بي‌قرار بود. او گفت: «جوئل، من شخصي را كه به آن تبديل شده بودم، دوست نداشتم. هيچ‌كس دلش نمي‌خواست به من نزديك شود. كنار آمدن با من بسيار سخت بود.» يك روز به‌طور اتفاقي راديوي او روي موج ايستگاه راديويي ما ايستاد و او شروع كرد به گوش كردن و به‌جاي اينكه وقتش را صرف شنيدن صحبت‌هاي منفي كند و روحش را بيازارد، شنيدن كلمات متعالي ايمان، اميد و پيروزي را آغاز كرد. او در ادامه گفت: «من اكنون شخص ديگري شده‌ام. مثبت‌انديشم، شکرگزارم، با اشتياق در محل كارم حاضر مي‌شوم و از معاشرت با ديگران لذت مي‌برم.» حتي همكارانش هم از او پرسيده بودند چه اتفاقي افتاده كه او به فردي شادتر و مهربان‌تر تبديل شده است. اين تغييرات به‌اين‌دليل بود كه او از شر سم موجود در فضاي اطرافش خلاص شده بود.

من دوست دارم اخبار تماشا كنم و خيلي خوب است كه هميشه اطلاعاتمان به‌روز باشد، اما شما نمي‌توانيد روزانه ساعت‌هايي را به شنيدن اخبار منفي اختصاص دهيد و همچنان باور و ايمانتان را حفظ كنيد. شما نمي‌توانيد جنبه‌هاي منفي را به روح و جانتان راه دهيد و هم‌زمان براي تبديل شدن به نسخة برتر خودتان انرژي، تمركز و خلاقيت داشته باشيد. «بسيار خب جوئل، من اميدوارم كه خدا به من كمك كند تا بهتر عمل كنم.» خدا سهم خود را انجام داده است. او شما را پادشاه قرار داده است و اين قدرت را به شما بخشيده است تا بر فضاي اطرافتان حكومت كنيد. شما قادر نيستيد همة آنچه را پيرامونتان مي‌گذرد، كنترل كنيد، اما مي‌توانيد در ورود چيزها به درونتان مداخله كنيد. آيا اطرافتان حصار کشیده‌اید؟ آيا فرمانرواي روح و روانتان هستيد؟