مطالعه این کتاب را به تمام افرادی که در آغاز راه فروش هستند و همچنین افرادی که رهبری سازمان و شبکه نوپای فروش را برعهده دارند، پیشنهاد میکنم. نویسنده در این کتاب از چشمانداز تا هدف گذاری و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، شما را همراهی میکند و اصول اولیه فروش، ساختن یک تیم فروش، رشد، توسعه نیروهای سازمان و رهبری افراد را به شما خواهد آموخت. حمید امامی
تمام کتابهای انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید میشود و در بستهبندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال میشود تا هیچنوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتابفروشیهای سراسر کشور دچار مشکل صفحهآرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.
مقدمه:
کتاب پیش رو اثری است از یک فروشنده حرفهای بیمه عمر، بانوی توانمند و پرتلاشی که کار فروش را از ابتداییترین سطح آن آغاز کرده است و با شور و شوق پلهها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت تا درنهایت به سِمت مدیر توسعه در سازمان فروش5030 بیمه پاسارگاد (ساحل آرامش الماس خزر) نائل شد.
سارا صفار حمیدی با پشتکار مثال زدنی در کنار کار فروش، رهبری سازمان فروش و نیز آموزش افراد شبکۀ فروش را ادامه داد. نخستین بار او را در سال 1395 در شهر زیبای لاهیجان در سمینار فروش ملاقات کردم. از همان ابتدا عشق در کارش مشهود بود. در تمام این سالها به امر آموزش اهمیت بسیاری میداد. حتی برای یادگیری به خارج از کشور سفر کرد تا از اساتید بینالمللی موفقیت، رشد فردی، بازاریابی و فروش بیشتر بیاموزد و آموختههایش را در اختیار سایرین قرار دهد.
او در کتابش تجربیاتی را که سالها در فروشندگی بیمه عمر و رهبری سازمان فروش بهدست آورده با دیگران به اشتراک میگذارد و با سخاوتمندی، مسیر موفقیت طی کرده را به همتیمیهای خود نشان میدهد.
مطالعه این کتاب را به تمام افرادی که در آغاز راه فروش هستند و همچنین افرادی که رهبری سازمان و شبکه نوپای فروش را برعهده دارند، پیشنهاد میکنم.
نویسنده در این کتاب از چشمانداز تا هدف گذاری و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، شما را همراهی میکند و اصول اولیه فروش، ساختن یک تیم فروش، رشد، توسعه نیروهای سازمان و رهبری افراد را به شما خواهد آموخت.
حمید امامی
برای کشف استعدادها و موفقیت و رسیدن به آنچه که رؤیای شبانهروزی ما است باید پیشرفت کرد. دوست من اگر میدانستید که شکست نمیخورید، چه کار میکردید؟
چه کارهایی را نسبت به قبل بیشتر انجام میدادید؟ و چه کارهایی را انجام نمیدادید؟
افراد با نگرش برنده هر روز تلاش میکنند تا پیشرفتشان را به بالاترین حد برسانند و راهبردهای خود را گسترش دهند. تعداد قابل توجهی از افراد اجازه میدهند رویدادهای زندگیشان برای آنها اتفاق بیافتد و دخالتی در آن ندارند.
اما تعداد دیگری از افراد اهداف بزرگ دارند و میدانند قرار است در چه زمینههایی رشد کنند تا به اهداف خود برسند و بهخوبی میدانندکه رسیدن به رؤیاها و رشد شخصی به اقدام نیاز دارد و تلاش میکنند تا در تلههای زندگی گیر نکنند و به شکستهای خود اجازه نمیدهند که آنها را محدود کنند و درواقع در شکستها میخکوب نمیشوند و هر روز رشد و تغییر میکنند. آنها از شکستهای خود درس میگیرند.
خانم صفار حمیدی عزیزم:
یاد اولین روزی که با شما ملاقات داشتم، افتادم. دختری باهوش و قدرتمند، اگر بخواهم با جرئت بگویم هرگز این حجم از موفقیت را در رؤیاهای خود نمیدیدم. اما امروز ما باهم و در کنار هم قلههای موفقیت را طی میکنیم و باشگاهی از افراد موفق خواهیم ساخت که آرزوی هر بازیکنی، بازی در این باشگاه باشد.
خوشحالم که کتاب اولتان را که ایمان دارم کتاب پرفروشی خواهد شد، نوشتید. آنچه که امروز از شما بانوی قدرتمند انتظار دارم این است که کاغذ و قلم را دستکم نگیرید و هر روز بنویسید.
این کتاب ارزشمند را به تمام کسانی که در جستوجوی موفقیت هستند، توصیه میکنم.
آمنه الماسی
مدیرعامل شرکت ساحل آرامش
پیشگفتار
در زمان مدرسه هیچگاه انشای خوبی نداشتم و بههمین دلیل هرگز موفق به نوشتن یک انشای درست و مورد تأیید در آن دوران نشدم؛ به همین دلیل انشاهای من در آن زمان توسط خواهرم نوشته میشدند. استاد همیشه در سمینارها من را به نوشتن کتاب تشویق میکردند؛ نوشتن کتاب!!! با خود فکر کردم که استاد نمیداند من در این زمینه ضعیف هستم. حتی نوشتن انشای مدرسه بهعهده خواهرم بود، حال چطور میتوانم یک کتاب بنویسم؟
درواقع اینکه بخواهم قلم را روی کاغذ بگذارم برایم یک کار دشوار و نشدنی بود. اما از زمانی که در صنعت بیمه حضور پیدا کردم با آموزگاری به نام آقای امامی آشنا شدم. در کلاسهایشان از کتابهایی که نوشته بودند صحبت میکردند. این کتابها ماحصل تجربیات متعددی بود که در این مسیر کسب کرده بودند. ایشان همیشه به من پیشنهاد میکردند که نوشتن را آغاز کنم.
روزی در زمان استراحت یکی از سمینارها به من گفتند: «خانم صفارحمیدی شما باید نام خود را به یک برند تبدیل کنید.» پرسیدم: «چطور میتوانم استاد؟» در پاسخ من گفتند: «باید از روشی استفاده کنید که باعث شود مردم شما را در سطح کشور بشناسند.» پرسیدم: «از چه روشی باید استفاده کنم؟» گفتند: نوشتن کتاب. با نوشتن کتاب افرادی که شما را تابهحال ندیدند هم میتوانند با شما آشنا شوند و از تجربههای شما در این حوزه استفاده کنند.» به استاد گفتم: «اما من هیچ مهارتی در نوشتن کتاب ندارم. من حتی انشاهای دوران مدرسه خود را بهعهده خواهرم میگذاشتم.» سپس با لبخندی گفتم: «حال چطور میتوانم نوشتن را آغاز کنم؟»
استاد گفتند: «فقط بنویس. هرچه که در ذهنت هست را روی کاغذ بیاور.» من این موضوع را جدی نگرفتم، ولی استاد این موضوع را مدام به من یادآوری میکردند. سرانجام روزی با خطور کردن یک جمله در ذهنم در این مسیر قدم گذاشتم. یک کلاسور به همراه یک خودکار برداشتم و هرآنچهکه در ذهنم بود، روی کاغذ آوردم، مطالب بسیاری در ذهنم بود مانند: سیمانی خشک که نیاز به مقداری آب دارد تا روان شود. میخواستم کمی مکث کنم اما انگار این اجازه را نداشتم و خودکار بهسرعت روی کاغذ حرکت میکرد. من در آن شب هشت صفحه نوشتم. وای خدای بزرگ! برایم باورکردنی نبود؛ من همان دختری هستم که نمیتوانست انشا بنویسد اما حالا موفق شدم این هشت صفحه را بهتنهایی و بدون کمک بنویسم.
مشخصات
- کد کتاب
- 30105
- شابک
- 978-622-220-761-8
- نام کتاب
- تو هم می توانی موفق شوی
- نویسنده (ها)
- سارا صفار حمیدی
- موضوع کتاب
- تحول
- قطع
- رقعی
- صفحات
- 103
- تاریخ چاپ
- سال 1400
- نوبت چاپ
- چاپ اول
- سال چاپ اول
- 1400