ثروتی که با پول نمی شود خرید

پیشنهاد ویژه مدت محدود:
399,920 تومان 499,900 تومان
‎−20%
ضمانت سلامت

تمام کتاب‌های انتشارات نسل نواندیش با کیفیت بالا تولید می‌شود و در بسته‌بندی مقوایی در میان حباب پلاستیکی ارسال می‌شود تا هیچ‌نوع آسیبی به محصول نرسد. در صورتی که کتاب تهیه شده توسط شما از وبسایت یا کتاب‌فروشی‌های سراسر کشور دچار مشکل صفحه‌آرایی هستند لطفا جهت تعویض با شماره ۰۲۱۸۸۹۴۲۲۴۷ تماس بگیرید.

تازه‌ترین اثر رابین شارما منتشر شد.

ادامه مطلبنمایش کمتر
افزودن به محبوب‌ها4
اضافه به مقایسه0
افزودن به علاقه‌مندی‌ها
کالاهای مشابه
توضیحات

پیامی از رابین شارما

من این نامه را از مزرعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم برای شما می‌نویسم. از پنجرة اتاقی که در آن کار می‌کنم، می‌توانم باغ زیتون، باغ انگور و مه صبحگاهی را که روی کوه‌ها نشسته و انگار تا خود بهشت می‌رسند ببینم. ای‌کاش اینجا با من بودید و می‌توانستم به‌صورت حضوری، هرچیزی را که دربارة زندگی مرفهم دارم با شما به اشتراک بگذارم. شاید در آینده این کار را انجام دهیم. امیدوارم.

صمیمانه آرزو دارم -درحالی‌که این کتاب را می‌خوانید تا به شما کمک کنم نسخة بهتری از خودتان بسازید و فوق‌العاده‌ترین تصوری را که از زندگی‌تان دارید خلق
کنید- بتوانم هرچه بیشتر اعتماد شما را به خود جلب کنم و به‌این‌ترتیب بتوانم همراه، دوست و راهنمای شما شوم.

از صمیم قلب و صادقانه، از اینکه به ایده‌هایی که به‌زودی در حال کشف آن‌ها دربارة رهبری یک زندگی‌ پر از موفقیت و ثروت واقعی هستید و نه نسخة جعلی‌ای که در بسیاری از افراد خوب به‌صورت یک پیش‌فرض درآمده است، اعتماد کرده‌اید، صمیمانه از شما سپاسگزارم. آرزو دارم کتابی که زحمت فراوانی برای نوشتن آن کشیده‌ام، به شما کمک کند تا زندگی‌ای با زیبایی و خوشبختی، شجاعت و ارتباطات فراوان را همراه با یک آرامش درونی بی‌حد تجربه کنید.

لطفاً توجه داشته باشید که فلسفة من دربارة زندگی بزرگ و شکوهمند انسان -باوری که این کتاب براساس آن نوشته شده است- بسیار متفاوت با کتاب‌های دیگر در زمینة توسعة شخصی است. فقط توصیه می‌کنم که ذهنی باز داشته باشید و در طول مسیر، با نتایجی واقعی که در زندگی خود تجربه خواهید کرد، به سنجش ارزش این اطلاعات بپردازید.

خب، بیایید شروع کنیم.

یک داستان قدیمی دربارة پسر جوانی وجود دارد که عصرها برای ماهیگیری به خارج از شهر می‌رفت و یک بار هنگام غروب آفتاب، متوجه خانه‌اي زیبا در دوردست، بر بلندای یک تپه شد؛ خانه‌ای که در زیر درخشش نور خورشید به نظر می‌رسید که پنجره‌هایی از طلا دارد. او به این باور رسید که باید روزی -در آینده- این خانه را از نزدیک ببیند و امیدوار بود که شاید بتواند در این خانه زندگی کند. این رؤیا به او خوشبختی‌ای می‌داد که بدان اشتیاقی ژرف داشت.

وقتی پسر کمی بزرگ‌تر شد، یک روز تصمیم گرفت تا رؤیای خود را به واقعیت تبدیل کند. او روزها و شب‌های طولانی سفر کرد و تنها به لطف غریبه‌هایی که مهربانانه او را تشویق می‌کردند که ادامه دهد و همچنین، برای رسیدن به آرزوی خود که دیدن آن خانه با پنجره‌هایی از طلای خالص بود، زنده مانده بود. سرانجام این پسر، خسته و درمانده به مقصد ‌رسید.

اما منظره‌ای که او در برابر خود می‌دید، همانی نبود که در رؤیاهایش داشت. او در مقابل خود به‌جای یک خانة زیبا، یک انبار ویران و متروکه می‌دید. پنجره‌هایی که تصور می‌کرد از طلای خالص باشند، پنجره‌هایی قدیمی، کثیف و شکسته بودند. پسر متوجه شد که موقعیت انبار که بر بالای یک تپه قرار داشت، موجب می‌شد تا از دور به شکل دیگری دیده شود و حقیقتی کاذب به وجود آورد. نوری که به پنجره‌ها می‌تابید، باعث می‌شد به نظر برسد که از طلای گران‌بها ساخته شده‌اند، اما آن چیزی که پسر از دور دیده بود، دروغی بیش نبود.

ای وای، چه دنیایی داریم! ما طوری تربیت شده‌ایم که برای اندازه‌گیری پیروزی خود، باید به مقدار پولی که داریم، اندازة دارایی‌هایی که داریم و اینکه چقدر خوب از بهترین روزهایمان برای دستیابی به شهرت، ثروت و قدرت استفاده کرده‌ایم، نگاه کنیم. چنین آموزه‌هایی باعث می‌شود که خیلی از ما در اعماق روحمان احساس ناراحتی از زندگی‌مان، افسردگی از خودمان و عصبانیت از اینکه چرا رؤیاهایمان تباه شده‌اند را تجربه کنیم. رؤیاهایی که پیش از این به آن‌ها باور عمیقی داشتیم، تخریب شده‌ و به‌آرامی به پایان رسیده‌اند و ما آن‌ها را با مسئولیت‌های بزرگسالی، استرس‌های زندگی و مبارزات انسانی جایگزین کرده‌ایم.

به‌طورقطع پول مهم است. داشتن مقدار مناسبی از پول اجازه می‌دهد تا زندگی راحت‌تری داشته باشیم، زندگی را براساس شرایط خودمان بسازیم و کارهای خوبی برای افرادی که دوستشان داریم، انجام دهیم. داشتن ثروت بیشتر، پنجره‌های بیشتری از امکانات و درهای بازتری از گزینه‌ها را در برابرتان باز می‌کند، اما پول فقط یک شکل از اشکال مختلف ثروت است؛ هفت شکل دیگر از ثروت وجود دارد که می‌خواهم شما بر آن‌ها نیز تمرکز داشته باشید، تا به شرایطی برسید که در آن احساس ‌کنید به‌راستی ثروتمند و عمیقاً خوشحال هستید و به هرچیزی که روزی امیدوار بودید داشته باشید، دست یافته‌اید. من این روش بسیار قدرتمند را با اشتیاق تمام به شما آموزش خواهم داد و در این راه با هم پیش خواهیم رفت.

گاهی‌اوقات ما خیلی درگیر چیزهایی که دیگران دارند می‌شویم، طوری که همة برکت‌هایی را که داریم فراموش می‌کنیم. من فقط درمورد چیزهای مادی صحبت نمی‌کنم، بلکه بیشتر دربارة عناصر اساسی یک زندگی انسانی زیبا حرف می‌زنم؛ چیزهایی که در این دنیای پرسرعت، بیش‌ازحد پیچیده و پر از مشکلی که من و شما درحال‌حاضر در آن هستیم، ممکن است بسیار آسان و به‌راحتی از دستشان بدهیم؛ چیزهایی که ممکن است اکنون بی‌اهمیت به نظر بیاید، اما وقتی در ساعت پایانی آخرین روز زندگی‌تان باشید، به‌وضوح خود را به‌عنوان مهم‌ترین چیزها به شما نشان خواهند داد.

یکی از دلایلی که کتاب ثروتی که با پول نمی‌شود خرید را نوشته‌ام، این است که خیلی از مردم، در سراسر این سیاره، دچار رنج هستند. رنج بابت اینکه فکر می‌کنند و احساس می‌کنند که به اندازة کافی رفاه ندارند، به اندازة کافی پول ندارند، به اندازة کافی مالکیت‌های مادی ندارند، به اندازة کافی لایک، فالوور و موقعیت اجتماعی ندارند. چنین احساسی موجب می‌شود به چیزی برسیم که من در معنای غنا و ثروتی که در آینده بدان اشاره می‌کنم، به آن «رنج ناشی از عدم ارزشمندی» می‌گویم. بسیاری از ما عمیقاً احساس می‌کنیم که اصلاً مهم نیستیم و باور داریم که نه‌تنها موفق نیستیم، بلکه زندگی‌هایمان نیز در مقابل زندگی‌هایی که به ما گفته شده کامل و بزرگ هستند، بسیار حقیر است.

اما حقیقت این است: شما کامل، بی‌نظیر و بدون شک کافی هستید. شما استعدادها، توانایی‌ها و خوبی‌های بسیاری دارید. شما حتی همین‌الان چیزهای زیادی برای سپاسگزاری دارید، اما بسیاری از ما نوعی خلأ درونی داریم و این یک دام است: ما خودمان را به‌سختی مجبور می‌کنیم تا به‌دنبال چیزهای بیشتری برویم تا آن خلأ را پر کنیم. خودمان را فریب می‌دهیم و به خودمان می‌گوییم که وقتی پول فراوان و ماشین‌های لوکس و لباس‌های فاخر و فالوورهای آنلاین زیادی داشته باشیم، به‌شکلی جادویی دیگر احساس راحتی خواهیم کرد و تنها در آن زمان برای همیشه خوشبخت خواهیم بود، اما من و شما می‌دانیم که آن روز هرگز نخواهد رسید، زیرا هیچ‌چیز در دنیای بیرونی هرگز نمی‌تواند باعث احساس بهتری در داخل شما شود. در فلسفة ذن مثلی هست که می‌گوید: «به هرجا که فرار کنی، بازهم خودت را در آنجا خواهی یافت.»

پس راه‌حل چیست؟ ساده است: اینکه باور کنید راهی که همه در این تعقیب دسته‌جمعی در صعود به کوه معروف موفقیت -که جامعه به ما آموزش داده که به آن صعود کنیم- دنبال می‌کنند، شما را به موفقیت واقعی نخواهد رساند؛ زیرا ایستادن بر فراز قلة پول، با احساس پوچی، تنهایی و ناخشنودی، پیروزی نیست. این شکست است. شما که نمی‌خواهید مانند آن پسر جوانی که داستانش را برایتان گفته‌ام باشید. حتماً به یاد دارید که این پسر به‌دنبال رؤیایی می‌دوید که در آخر متوجه شد دروغ بوده است.

«موفقیت در انزوای روح اتفاق می‌افتد.» این نوشتة ریک روبین[1]، تولیدکنندة موسیقی مشهور، است. موفقیت دنیوی بدون داشتن قلبی شاد، طلای بدلی است. آرزوی صمیمانة من این است که هر دو را با هم تجربه کنید. کتابی که در دستانتان هست، هدیة من به شماست؛ هدیه‌ای که شما را به تجربة پیروزی‌های واقعی، شادی‌های بی‌پایان و جادویی -بله، جادو- که یک زندگی انسانی را بزرگ و غنی می‌کند، هدایت می‌کند. من ذهن، قلب، بدن و روح خود را در این کار ریخته‌ام. امیدوارم که به نحوی فوق‌العاده برای شما مفید باشد.

با عشق و احترام،

رابین

 



[1]. Rick Rubin

ادامه مطلبنمایش کمتر
جزئیات محصول
30163

مشخصات

کد کتاب
30163
شابک
978-622-220-949-0
نام کتاب
ثروتی که با پول نمی شود خرید
نویسنده (ها)
رابین شارما
مترجم (ها)
فریبا جعفری نمینی
قطع
رقعی
صفحات
456
تاریخ چاپ
1403
نوبت چاپ
چاپ اول
سال چاپ اول
1403
نظرات
بدون نظر
16 محصولات مشابه در شاخه های مختلف:
ماه من ماه من
پیشنهاد ویژه مدت محدود
مرجع: 100014
56,000 تومان 70,000 تومان
‎−20%

پروانه زیبا تازه از پیله بیرون آمده بود که خود را روی برگ‌های گل آفتاب‌گردان دید. گل آفتاب‌گردان از پیله او نگهداری کرده بود و حالا از بیرون آمدنش خوشحال بود و به او ابراز علاقه می‌کرد. پروانه سوالات زیادی درباره عشق و دوست داشتن می‌کرد و گل به او جواب می‌داد. پروانه زیبا ناگهان روی برگ‌ها آفتاب‌پرستی را دید که رنگ خود را به رنگ برگ تغییر داد. او که تاکنون آفتاب‌پرستی ندیده بود از تغییر رنگ و براق بودنش لذت برد و عاشقش شد. آفتاب‌پرست نیز به او اظهار عشق کرد و او را دعوت نمود تا نزدیکش برود. گل آفتاب‌گردان سعی کرد از رفتن او جلوگیری کند، اما تلاشش بی‌فایده بود. پروانة زیبا با شوق به سوی آفتاب‌پرست پرواز کرد و شکار شد. این متن خلاصه‌ای از داستان «پروانه و گل آفتاب‌گردان» است که به همراه داستان ماه من، ماهی کوچولوی دلتنگ و موش بینا در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.

چرا زنان فرانسوی چاق نمی شوند چرا زنان فرانسوی چاق نمی شوند
ناموجود
پیشنهاد ویژه مدت محدود
مرجع: 60040
295,920 تومان 369,900 تومان
‎−20%

کتاب حاضر حاوی تجارب نگارنده از رازهای تناسب اندام زنان فرانسوی است که آن را طی چهار مرحله آورده است: هشدار؛ تغییر بنیادی و اساسی؛ ثبات و پایداری؛ بقیة روند زندگی و فعّالیت‌هایتان. به زعم وی: «زنان فرانسوی با شیوة مناسب و درست خوردن خود را لاغر نگاه می‌دارند، در حالی که آمریکایی‌ها با این موضوع در کشمکش و نگرانی به سر می‌برند. آن‌ها از وعده‌های غذایی خود صرف‌نظر نمی‌کنند؛ یا تکان‌های روحی لاغر کننده را جایگزین آن نمی‌کنند؛ بلکه دو تا 3 بار ناهار و سه بار (گاهی چهار بار) هم شام می‌خورند، همراه با یک نوشیدنی. خوب شاید این یک افسانه باشد. یک توصیه: آنها با فکر و از روی اصول و به اندازه نیاز بدنشان غذا می‌خورند و تا زمانی که به کلّی احساس سیری نکرده‌اند، چیزی را ترک نمی‌کنند.»

فهرست

تنظیمات

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم

یک حساب کاربری رایگان برای استفاده از لیست علاقه مندی ها ایجاد کنید.

ورود به سیستم